خان احمد دون کز ستم و ظلم پیاپی
بر خلق رساندی الم و رنج دمادم
آن فتنهٔ عالم که ز ظلم و ستمش بود
بس سینه پر از آتش و بس دیده پر از نم
نزدیک به آن شد که زهم ریزد و پاشد
از فتنهٔ او سلسلهٔ عالم و آدم
صد شکر که شد کشته به خواری و ز قتلش
پر گشت ز شادی دل خلقی، تهی از غم
چون بهر مکافات و سزای عمل خویش
بربست به آهنگ سقر رخت ز عالم
بودم پی تاریخ که پیر خردم گفت
بنویس که خان احمد دون شد به جهنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث بنزدیک ملوک عجم از جم
بر دولت شاه ملکان فرّخ و فیروز
آن قبلۀ فخر و شرف گوهر آدم
سالار خراسان ملک عالم عادل
[...]
جشن سده و سال نو و ماه محرم
فرخنده کناد ایزد بر خسرو عالم
شاهنشه گیتی ملک عالم مسعود
کاین نام بدین معنی او راست مسلم
از دیدن او چشم جهان گردد روشن
[...]
آمد صفر امروز چو دی رفت محرم
این شادیت آورد گر آن بود همه غم
تا بر عقب ماه محرم صفر آید
شادیت فزون باد و همه ساله غمت کم
ای بار خدایی که تو را یار نباشد
[...]
ای قاعدهٔ ملک به فرمان تو محکم
ای فایدهٔ خلق در احسان تو مدغم
پیدا شده در کُنیت و نام و لقب تو
فتح و ظَفَر و نصرت و فخر همه عالم
چون نور تو از جوهر آدم بنمودند
[...]
ای برهمه احرار جهان گشته مقدم
در غایت اقبال ترا ملک مسلم
در حضرت پاک تو ز فضل ملک العرش
تأیید پیاپی شد و توفیق دمادم
جاه تو رفیع است و درجهای تو عالی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.