گنجور

حاشیه‌گذاری‌های Dr.Mazluminejad

Dr.Mazluminejad


Dr.Mazluminejad در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۹ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:

درود به پیشگاه همرهان نازنین
متاسفانه مصرع سوم از وزن خارج است

 

Dr.Mazluminejad در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶:

تاریخ ادبیات پارسی طی هزار سال پر از پرسش هایی است که شاید غبار زمان هرگز از روی آن ها کنار نرود و پاسخی در خور نیابند.
یک سوال همین سر و سرّی است که حکیم نزاری ِ دوست داشتنی با نیشابور و احتمالا دلبر نیشابوری خود دارد که از قضا مانند بسیاری از دلدادگی های قدیم رقیب و مزاحمی هم وجود دارد. حکیم در مثویات نیز اشاره به نشابور دارد و نمی دانیم اصل این جریانات چیست

 

Dr.Mazluminejad در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹:

با سلام
دوستان وقتش نرسیده که مصرع دوم رو اصلاح کنید به شکلی که حقا گفتم؟!

 

Dr.Mazluminejad در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۷:

سلام بر دوستان

جان و سر آن یار که او پرده‌در1 است
این حلقهٔ در بزن که در پرده‌در2 است
گر پرده‌در3 است یار و گر پرده‌در4 است
این پرده نه پرده است که این پرده‌در5 است
1 پرده‌در : کسی که پرده را کنار می زند
2 پرده ، در : نهان پشت پرده (مثلا می گوییم فلانی به باغ دز است یا به باغ اندر است یعنی درون باغ است)
3 : یا 1 یا 2 است
4 : یا 2 یا 1 است
5 یعنی " پرده " نیست بلکه " در " است

 

Dr.Mazluminejad در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۱۴:

درود بر یاران و زحمتکشان گنجور
با وجود اینکه این رباعی زیبا ، نغز و پر مغز به ابوسعید ابوالخیر هم نسبت داده شده ، اما مبحث کوتاهی عمر و حسرت از دست دادن ایام در رباعیات خیام بیشتر ظاهر شده است. علاوه بر این تفکر حکیمانه رباعی بر اندیشه عارفانه می چربد لذا به نظر می رسد کفّه‌ی خیامی بو ن رباعی سنگین تر است.
یا حق

 

Dr.Mazluminejad در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۲:

با سلام خدمت دوستان و تشکر از زحمت کشان مجموعه هنگفت گنجور
اولا مصرع سوم در برخی نسخ به صورت :
" ای کاش پس از هزار سال از دل خاک "
نیز آمده است. که به نظر من زیباتر است و باز هم به نظر من بیت :
" ای کاش پس از هزار سال از دل خاک

چون سبزه امید بر دمیدن بودی "
یک بیت بسیار شگفت انگیز در ادبیات فارسی است ! و عجیب تر اینکه سخن خیام نیشابوری صاحب ژرف ترین اندیشه شرق است ! خیام انگار در 1000 سال پیش از DNA صحبت می کند و توجه کنیم که امروز دانشمندان به دنبال این هستند که حیواناتی را که منقرض شده اند از طریق DNA آن ها مجددا بر کره‌‌ی خاک برگردانند ! DNA یی که از دل خاک و لاشه های مدفون شده بدست می آید.. من شدید حس می کنم این بیت ناشی از یک اندیشه ژرف علمی است.
" ای کاش پس از هزار سال از دل خاک

چون سبزه امید بر دمیدن بودی " .

 

Dr.Mazluminejad در ‫۴ سال قبل، دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:

با درود
بیت
در کسوت ابریشم و پشم آمد و پنبه
تا خلق بپوشند
خود بر صف* جبه و دستار برآمد
لبس همه سان شد
را هر جا دیدم صف* بود ! حرف "و" را بعد از کلمه جبه اگر و َ بخوانیم نه (نه و ُ ) و آن را از کلمه جبه جدا کنیم وزن شعر درست می شود اما معنی همچنان سنگین است !!

 

Dr.Mazluminejad در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹:

بنام دادار جان ها ، درود بر یاران همراه و جانسپاس از خیام دوستانان والا
مضمون این رباعی عالی و حکیمانه است سخنی از جنس سخن پر حکمت خیام نیشابوری است ...
اگر مصرع سوم و مورد بحث بصورت :
بسیار مخور و َ رد مکن فاش مساز ،
به نظر می رسد با تاکید بر حرف "و" یعنی " و َ " خوانده شود ، وزن مصرع نیز قابل قبول می شود. بسیار مخور (افراط در خوردن می مورد نکوهش همگان است ! ) و َ رد مکن (که این از ادب است بویژه اگر قرار هست با خردمندی باشی) ، فاش مساز (یعنی رازدار باش حتی اینگونه می خوردن را نمی پسندند و برایت مشکل درست می کنند).
با این حال خواندن این مصرع مذکور بصورت :
بسیار مخور ، رد مکن و فاش مساز ،
گرچه در منبعی نیامده است ، هم وزن کاملی دارد و هم همان معنی را حفظ می کند. با تقدیم ارادت.

 

Dr.Mazluminejad در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۶ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان:

با سلام و احترام
لطفا در پایان این داستان دلکش که عطار آن را به نظم در آورده است ، به ابیات زیر توجه فرمایید:
چو حلوا خوردن تو بیش گردد
شود خون و سزای نیش گردد
چراحلوا بشیرینی کنی نوش
که خون آرد بشیرینیت در جوش
ز حلوا کی بود روی سلامت
که حلوا در قفا دارد حجامت
درونت دوزخست ای مالک خویش
طبق دارد ز جسمت هفت بندیش
گر آرندت طبق با نان ز مطبخ
طبق بانان در اندازی بدوزخ
بهر گندم که خوردی بیحسابی
دلت را با بهشت افتد حجابی
شکم چون دوزخی با هفت در دان
درو هروادیی وادی دگر دان
ازان یک وادیش پیشان ندارد
که حرص آدمی پایان ندارد
اگر معده نبودی غم نبودی
خصومت در همه عالم نبودی
شنودی قصّهٔ حلوا و نان را
بسست این زلّه کن این را و آن را
مضامین این ابیات دقیقا بیان می کند که خوردن شیرینی برای انسان چه مضراتی دارد. به نظر من عطار هم پزشک بود و هم عارف !
در 800 سال قبل دانستن این که شکر چه به روز آدم می آورد فوق العاده است !! ...
براستی عطار پزشک عارف بود یا عارف پزشک؟!
تقدیم با ارادت دکتر مظلومی نژاد

 

Dr.Mazluminejad در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۵:

با سلام
رباعی بسیار زیباست و شکی نیست اما تصور نمی کنم عدد سیصد در ادبیات فارسی خاص باشد و صرفا برای پر کردن قافیه و نشانگر زیادی تعداد أوراق است که عاشق در علم خوانده و اکنون فراموشش شده.
صدها ورق از عشق فراموشم شد
نیز میتوانست گفته شود

 

Dr.Mazluminejad در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » نغمهٔ حسرت:

برادر عزیز مهدی درود بر شما ... واژه فغان در معنی غالب "صدای شکوه " است اما در معنی دوم بانک برآوردن است که این بانگ بر آوردن در این مصرع همان بانگ شادی می باشد ...

 

Dr.Mazluminejad در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۸ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹:

با سلام و سپاس
.
فکر مبکنم مصرع دوم بصورت
وز جود وجود خود وجودم بخشید
درست باشه

 

Dr.Mazluminejad در ‫۸ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲:

*توصیف منظومه ی شمسی در رباعی خیام
¤درود بی کران به دوستان و دست اندرکاران گنجور که کاری سترگ کردند.
این پر رمز و راز ترین رباعی خیام نیشابوری است و آن نغزی که در مغز جا داده اگر خوب رمزگشایی شود مایه مباهات نیشابور ، خراسان و ایران بزرگ است.
شک نیست که چراغ و دان باید جدا بیاید و حیف بود که وقت این چارانه را با این مسئله واضح بگیریم. ترکیب " فانوس خیال " حداقل در ظاهر مثالی و تشبیهی نیست که خیال را به فانوس تشبیه کرده باشد گرچه سایه های وهم انگیز حاصل از نور فانوس بهترین مثال خیال آوری است اما در قدیم نوعی فانوس اسباب بازی وجود داشت به نام فانوس خیال که وقتی شعله آن را می افروختند در اطراف فانوسی ذرات تعبیه شده شروع به گردش حول آن می کردند این فانوس هنوز در چین ساخته می شود.
شکل فانوس از هزار سال پیش تاکنون تغییرات زیادی نکرده است. سیم های مدوری که شیشه ی فانوس را حفاظت می کند بسیار شبیه مدارهایی است که سیارات منظومه شمسی روی آن به گرد خورشید می چرخند. مراد از چراغ در این چارانه ی شگفت، شعله فانوس است ... خیام سالها قبل از دانشمندان متاخر مانند گالیله ، می دانست که در این چرخ فلک ، خورشید ثابت و سیارات به گرد وی می چرخند ...
این رباعی توصیف حیرت برانگیز از منظومه ی شمسی است در هزار سال قبل !!!

 

Dr.Mazluminejad در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی:‌ فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۱۲ - در فترت و جهالت گوید و ستایش پیغمبران علیهم‌السلام کند ذکرالانبیاء خیر من حدیث الجهلاء:

هزاران درود و سپاس
تصور می کنم :
" کیش زردشت آشکاره شده " درست ست نه " آشکار شده "

 

Dr.Mazluminejad در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » نغمهٔ حسرت:

سلام و سپاس از زحمت کشان گنجور و ممنون که مدتی ست نظرات بنده را نیز منعکس می کنید!...زیبایی این غزل از خوانش آن معلوم می شود. شعر را باید با صدای بلند و حتی المقدور فردی خوش صدا و ادیب بخواند تا زیبایی آن بیشتر نمایان شود... اگر" داشتیم "در پایان ابیات بجای کلمه داشتم قرار بگیرد باید بعضی بخش های غزل مثل مصرع سوم تغییر بکند و به این دلیل این کار اشکال دارد.

 

Dr.Mazluminejad در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

خطاب به دوست عزیز. که سیمین نام نگاشته اند. با سلام دوست عزیز: من مناقب العارفین افلاکی را کامل خوانده ام. نظر بزرگان محترم اما من و شما هم می توانیم خود برداشت دقیق داشته باشیم افلاکی بسیاری زمانها داستان سرایی می کند اما غرض ورزی نمی کند به شیوه ی مرسوم منثور و منظوم زمان خود غلو می کند که از قضا شیرین است آیا جزء به جزء سفرنامه ناصر خسرو حقیقت دارد؟ به قول نظامی اکذبش احسن است. همه می دانیم افسانه سه یار دبستانی خیام دروغ است اما هر کتابی از خیام چاپ می شود به شیرینی این حکایت را بازگو می کند و در پایان هم می گوید این افسانه ای بیش نیست. حکایت افلاکی در این غزل هم شنیدنی است و در پایان هم می گوییم این حکایت به واقعیت نزدیک نیست شایدچون سعدی در غزلی با عصبانیت و حسادت در مقابل عزل زیبای مولانا "بنمای رخ که ..." می سراید:
" از جان برون نیامده جانانت آرزوست
زنار نابرده و ایمانت آرزوست
.
.
.
هر روز از برای سگ نفس بوسید
یک کاسه شوربا و دو تا نانا آرزوست..
افلاکی می خواسته تلخی این غزل محسدانه ی سعدی را کم کند...

 

Dr.Mazluminejad در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

سلام چرا حاشیه اینجانب را که از افلاکی بود در قسمت حاشیه ها نیاوردید؟.... قبلا هم پرسیدم جواب ندادید

 

Dr.Mazluminejad در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:

سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن? یا
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن

 

sunny dark_mode