گنجور

حاشیه‌گذاری‌های آشفته آنم

آشفته آنم


آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۶ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:

هنوز هم بنده در عجب هستم که چرا بعضی ها عشق حافظ را زمینی می پندارند!!
واقعا اگر همین غزل را انسان بخواند و در معنی عرفانی و صوفیانش تعقل کند خواهد فهمید که اصلا نسبت دادن حضرت حافظ به عشق زمینی یک چیز مضحک و مسخرست 
چه قدر حافظ شکسته نفسی های فاخری می کند و خودش را هیچ جلوه می دهد

زیرِ شمشیرِ غمش رقص‌کُنان باید رفت   کان که شد کشتهٔ او نیک سرانجام افتاد
 چقدر انسان می تواند مخلص و خالص باشد و درونش هیچ چیزی نباشد جز عشق و شیفتگی ؟
فقط در ایران گمان کنم همچین گوهر های سنگین و گرانبهایی پیدا شود
از حافظ چشم برداری سعدی هست از سعدی چشم برداری مولوی هست  باز هم ناشکری کنی سنایی هست از او برداری صاحب سخن عطار است و..................... (بنده قصد مثال داشتم فقط)
1-خواهش می کنم از این گوهر های فاخر به خوبی نگهداری شود و به فرزندان و کودکان و نوجوانان آموزش داده شود
2- خواهشا همچین افراد بلند پایه را با عشق زمینی مقایسه نکنید  و حداقل کاری که ما می توانیم در این عصر کنیم برای همچین افرادی یک مطالعه ی آثارشان است و دوم درست فهمیدم منظور شاعر است
این غزل اگر بهترین غزل حافظ نباشد قطعا یکی از 5 غزل برتر حافظ است

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۶ در پاسخ به امید غلام علمداری دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:

نه عزیزم در آلبوم رندان مست استاد شجریان یک غزل دیگر از سعدی رو اجرا کردند

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:

به قول خود عبید زاکانی
ما با خنده بر این شعرا مثل اینه که به گور پدر خودمون می خندیم
چه جای خنده است ؟

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۱۹ در پاسخ به امیر نصیری دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۳:

دوست عزیز مغلطه نکن
در عزفانی بود این شعر شک داری واقعا
دلایل عرفانی بودن این دوبیتی از نظر حقیر
میگه بویی که از اون میاد از بوی سنبل بهتره  قیاس بین دو چیز که اصلا قابل قیاس نیستن و فقط برای فهماندن موضوع استفاده میشه
و دومی که اصلی تره  . میگه چو شب خیالش را در آغوش بگیرم یعنی زنی وجود نداره و فقط با خیال اون عشق ورزی می کنه که دلیل بر عرفانی بودنشه و مصرع بعدی هم تایید کنندشه
درود

 

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۸ در پاسخ به ریحانه reyhane7025@gmail.com دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:

این بیت خیلی خوبه

از روی نگارین تو بیزارم اگر من

تا روی تو دیدم به دگر کس نگرستم
میگه اگر من بعد از اینکه روی تو را دیدم بروم و به کسی دیگر نگاه کنم مثل این می مونه که از روی تو بیزارم  یا به زبان دیگه اگر من بعد از اینکه به وصل تو رسیدم به دیگر چیزا بخواهم که وصول پیدا کنم مثل این می مونه که از تو بیزارم
مثل این است که کسی که ازدواج می کنه و به همسرش قول میده که دیگه به فرد دیگری من نگاه نمی کنم که البته این یک مثال زمینیشه ولی عشق سعدی عشق عرفانی و کامل و حقیقیه

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۰۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۲:

می توان دامان بوی گل گرفت از دست باد

وای بر جمعی که وقت خود پریشان ساختند
وای برجمعی که وقت خودشونو تلف می کنن

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴:

تشنگانت به لب ای چشمه حیوان مردند

تشنه‌تر آن که تو نزدیک دهانش باشی
سیری ناپذیری عشق و عرفان و یقین و علم همش در یک بیت گنجانده شده که همین بیته و تشنگی بیشتر کسی که بیشتر در اعماق این عالم فرو رفته
قابل توجه کسانی که هنوزم عقیده دارند عشق سعدی یک عشق زمینی بوده و سعدی یک معشوقه داشته

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

عالی بود واقعا عالی
بی نقص به تمام معنی
همین بیت با حسن التعلیلش بسه برای من حقیر

مگر ای زلف ز حال دلم آگه شده‌ای

که پراکنده و شوریده و سرگردانی

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

ابتدا باید چیزی را بگویم به همه
سعدی نه شیخ مصلح الدین سعدی شیخ بوده عالم دینی بوده عارف بوده صوفی بوده و خداشناس
دوم کسی می تواند عشق و احساسات درونی خودش را بیان کند که عشق حقیقی در وجودش داشته باشد وگر نه آن چیزی که شاعر های عاشق زمینی بیان می کنن هیچ وجه شباهتی با سعدی و مولانا و حافظ نخواهد داشت و می توانید از این نوع شعر ها امروزه فراوان پیدا کنید
سوم به نظر شخص شما در زمان سعدی یا حافظ و خیام و عطار و... از این شاعر هایی که شعر های عاشقانه ی عادی می نوشتن نبوده؟ قطعا بوده ولی کی ماندگار شده
رمز ماندگاری نیز در عشق حقیقی است
و دلایل بسیار زیاد دیگر که در این بحث نمی گنجد
چرا به حافظ می گفتن حافظ ؟ چون حافظ قرآن در کودکی بوده
چطور کسی که در کودکی به قرآن مشرف است می تواند از عشق زمینی سخن بگوید
وقتی فردی اول هر کتاب شعرش خدا را شکر می کنه و در مدح خدا در میاد چطور می تونه از عشق زمینی سخن به میان بیاوره
درست است که در بعضی از جاها از مضامین رایج که در مورد عشق زمینی هست استفاده می کند ولی منظور قطع به یقین عشق آسمانیست
معنی این شعر به صورت اجمالی اینست که هر کسی لیاقت دیدن صورت خدای تعالی را ندارد و فقط برای اهل نظر و یقین این صورت نمایان است
با تشکر از توجهتون

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۰۵ در پاسخ به ایزدجو دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

ابتدا باید چیزی را بگویم به همه
سعدی نه شیخ مصلح الدین سعدی شیخ بوده عالم دینی بوده عارف بوده صوفی بوده و خداشناس
دوم کسی می تواند عشق و احساسات درونی خودش را بیان کند که عشق حقیقی در وجودش داشته باشد وگر نه آن چیزی که شاعر های عاشق زمینی بیان می کنن هیچ وجه شباهتی با سعدی و مولانا و حافظ نخواهد داشت و می توانید از این نوع شعر ها امروزه فراوان پیدا کنید
سوم به نظر شخص شما در زمان سعدی یا حافظ و خیام و عطار و... از این شاعر هایی که شعر های عاشقانه ی عادی می نوشتن نبوده؟ قطعا بوده ولی کی ماندگار شده
رمز ماندگاری نیز در عشق حقیقی است
و دلایل بسیار زیاد دیگر که در این بحث نمی گنجد

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

چقدر بیت های میانه ی این شعر هم مثل شعر
ای قوم به حج رفته کجایید  معشوق همینجاست بیایید بیایید
مولا شباهت دارد
واقعا جای مباهات است همچین عارفان و شاعرانی در این مرز و بوم پهناور

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۲۰ در پاسخ به اسعد موقر دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

مسئله اینست که درجه ی عرفان شاعر و حال شاعر را در نمی یابن و فقط در بند چند قافیه و ردیف و اوزان هستن
ما همیشه باید این را به خودمان بفهمانیم که سعدی شیرازی مولانا حافظ فیض کاشانی شیخ بهایی و هزاران شاعر بلند پایه قبل از اینکه شاعر باشد عارفن و در قید و بند کلمه نیستن و با وجود کار دارن نه با جسم
با عیسی کار دارن نه با خر به لفظ عامیانه
بعد توجه به قافیه و ایراد گرفتن از شعر مضحک است اصلا در بحث نخواهد گنجید
بدرود

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۵۳ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵:

باید یک چیز را عرض کنم به عنوان یک ادبیات دوست و طالب شعر و ادب
امروزه و در همین ایام ما با مقوله ای رو برو شدیم که باعث سر افکندگی و ناراحتی بعضی هاست
ما حتما باید یک خواننده ای شعری را بخواند تا سمت آن شعر برویم  ولی این خیلی باعث خجالت است
افرادی همچون مولانا  وحشی بافقی حافظ نیاز بهتوجه بیشتری دارند و این خواننده ها فقط باید یک مجرا باشن تا ما با این اشعار مواجه بشیم نه اینکه  شان و مقامشان امروزه به مراتب بیشتر از شاعر های بلند پایه است
بیشتر شعر بخوانیم و به شاعر های وطن عزیز و پهناورمون اهمیت بدهیم
با تشکر

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۷:

خوشا به حال کسی مثل مولوی که کسی مثل شمس را داشته تا چشم سوم که هیچ چشم سی امش را هم گشوده و با دید بسیار عرفانی به دنیا نگاه می کرده
خداوند قسمت همه کند از این موهبت های بی بدیل
و قصد داشتم به افرادی که اولین با است با چاه زنخدان مواجه میشن توضیح مختصری بدم
در زیر چانه و فک پایینی افراد اندکی گودی وجود دارد که به لفظ عامیانه چال می گویند که این چاه نیز مثل زلف که جای دل مجنون است جایی است که عاشق قلبش و دلش در آن گیر می کند
شاعر های بزرگی همچون حافظ و مولوی و.. از این استفاده کردن مثل سیب زنخدان  چاه زنخدان که یک تشبیه بسیار زیبا و ریز بینانست که جای تامل و تعقل بسیار دارد

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۱ در پاسخ به مصطفی علیزاده معصومیان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۷:

احسنت بر شما دوست عزیز

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۲ در پاسخ به کیانوش پدرود دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷:

بله دوست عزیز از نظر بنده نیز فرو شد به معنای وارد شدن و غرق شدن صحیح تر و متین تر است
و حتی استاد شجریان هم فرو شد ادا می کنن

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۳۵ در پاسخ به حمیدرضا دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

در این بیت یک جناس زیبا هم داریم و اگر سخت گیر هم باشیم ایهام تناسب عالی که واقعا آدم را دیوانه می کند
مردم در دو معنی  مردم انسان های کوچه خیابان و مردمک بکار می رود
در مصرع اول می گوید ای مردم چشم  ( ای مثل مردک چشم ) که اکثر جاها که فردی را به چشم تشبیه می کنن نشان از اهمیت آن است چون چشم پر اهمیت ترین نقطه ی بدن بوده در زمان قدیم و امروزه یعنی غایت اهمیت
و در مصرع بعدی می گوید مردمی کن که یعنی مانند مردم شهر از نظر بنده باش و از دیده من جدا نشو که هم جناس تام به نظر بنده میشود گرفت هم ایهام تناسب

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۳۱ در پاسخ به فرهاد دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

قطعا اهالی شعر ادب و خیلی ها میدانن که جای دل معشوق در بین زلفان و گیسوان معشوق است و در اینجا امیر خسرو دهلوی به بهترین شیوه ای که می تونسته این رو بیان کرده
از نظر بنده که هیچ کباده ای از شعر ادب نمی کشم و خاک ره این راه هم نیستم تعریف و معنی این بیت اینگونه است
می دانی که به بند بند زلفانت بهت متصل ام یعنی با تمام وجور عاشق و دلباخته ی تو هستم
چه می کنی که مرا از بند بند زلفانت جدا می کنی یعنی چطور می توانی یا چرا می خواهی که این همه عشق و علاقه به یکباره و ناگهانی ازت قطع بشود

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۶ در پاسخ به کیوان دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

زیبایی اصلا مهم نیست در اینجا و در این شعر
نظر شاعر و نوشته شاعر مهمه
ما نباید به خاطر اینکه از نظر افراد امروزی یا از نظر خودمون یک چیز قشنگه دست ببریم در دیوان یک شاعر
سلیقه ی شاعر در اون لحظه و چیزی که در گذر زمان مانگار بوده قطعا باید ماندگار باشه
درود و سپاس

 

آشفته آنم در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۵۳ در پاسخ به سر به هوا دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۶:

جهش ضمیر اتفاق افتاده و چیز غیر عادی نیست

 

۱
۲
sunny dark_mode