گنجور

حاشیه‌گذاری‌های مهرپویا صفار

مهرپویا صفار 🌐

دانش‌آموخته‌‌ی ادبیات فارسی


مهرپویا صفار در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۶:

درود.

خانم مریم جوزی چند اشتباه فاحش در خواندن این شعر دارند و بسیار متأسف و حتی خشم‌گین هستم که شخصی که بدیهیات شعر و ادب فارسی، از جمله وزن را نمی‌داند، چه طور به خودش جرأت می‌دهد غزل مولانا را بخواند.

لطفاً نه ایشان و نه خوانندگان محترم از در توجیه وارد نشوند و از جایزالخطا بودن و این مسائل سخن بگویند. این جا، جای آزمون و خطا نیست و باید مسلح و مسلط وارد میدان شد.



در مصراع «دلم سحور تو خواهد سحر چه سود کند» سَحور درست است نه سُحور.

 

«نبود» را در مصراع «چو مرغ را نبود سر دو پر چه سود کند» غلط خوانده است، که معنی را هم مختل می‌کند. (نَبُوَد درست است.)

 

در مصراع «چو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سود» هر دو «روح» را یک‌سان خوانده است!!! اولی به تلفظ و معنی معروف است، اما دومی، رَوح (rawh) است و به این معانی ضبط‌شده در لغت‌نامه: 1. نسیم ِ باد، باد نرم و خوش‌آیند، نسیم خنک، 2. بوی خوش

جالب آن که «ریح» هم به این هر دو معنی آمده است.

به هر حال تأکید بر روی تلفظ است.

 

اشتباه فاحش دیگر «مُخبَر» است در این مصراع: «چو مخبرش تو نباشی خبر چه سود کند» که آن را «مُخبِر» خوانده است!!!

مُخبَر، یعنی آن چه از خبر می‌دهند، موضوع خبر.

مُخبِر یعنی خبردهنده.

 

و در بیت آخر، مصراع «ز شمس مفخر تبریز آنک نور نیافت» لازم نیست «آنک» را با سکون حرف نون خواند و همان «آن که» درست است، چون در وزن و موسیقی شعر سکته‌ی بدی ایحاد می‌کند. فقط به اجبار وزن باید «آنک» را به سکون حرف نون خواند.

 

 

sunny dark_mode