گنجور

حاشیه‌گذاری‌های MatinRGI

MatinRGI

@MatinrGI


MatinRGI در ‫۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۴۳ در پاسخ به nabavar دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:

ناباور گرامی
بسیاری از حاشیه های شما رو خوندم از نگر اندیشه ای بسیار به شما نزدیکم تا این حاشیه که رسیدم پشتوانه پژوهشی خوبی هم دارید ولی در اینجا زنار را کشتی زرتشتی نمیدانید؟! تنها برای اینکه یک دیکشنری آن را غیر از کشتی زرتشتی میداند. بهترین گواه برای یافتن چم(معنای) زنار از خود شاعران است فردوسی بزرگ زنار را کشتی زردشتی میداند عطار که در آن سررشته دارم بارها زنار را همراه با کدواژگان زردشتی،مجوس،مغان و... همراه میکند
از عشق تو من به دِیر بنشستم زنار مغانه برمیان بستم
بار دگر مسلمانان به قلاشی در افتادم          به دست عشق رخت دل به میخانه فرستادم
اِلا ای پیر زردشتی به من بربند زناری          که من تسبیح و سجاده ز دست و دوش بنهادم
تو را راه مسلمانی گوارا باد و ارزانی          مرا گبری خوش آمد کار با زنار افتاده
ساقیا برخیز و می در جام کن         در خرابات خراب آرام کن [ از سنایی و مولانا ]
با مغان اندر سفالی باده خود       دست با زردشتیان در جام کن
صحبت زنار بندان پیشه گیر         خدمت جمشید و آذرنام کن
چون تو را گردون گردان رام کرد     مرکب ناراستی را رام کن [ با این سروده بسیار همراه هستم بسیار هم خردمندانه است]
و یا ... عطار: دوش وقت صبح چون دل داده ای                پیشم آمد مست ترسا زاده ای                       
بی دل و دینی سر از خط برده ای                                  بی سر و پایی ز دست افتاده ای    
چون مرا از خواب خوش بیدار کرد                              گفت هین برخیز و بستان باده ای                       
من ز ترسا زاده چون می بستدم                                  گشتم از می بستدن دل داده ای                       
چون شراب عشق در دل کار کرد                               دل شد از کار جهان چون ساده ای                       
در زمان زنار بستم بر میان                                               در صف مردان شدم آزاده ای                      
نیست اکنون در خرابات مغان                                    پیش او چون من به سر استاده ای     
باید دربیابید که ترسایی نیز در زیر مجموعه دِیر مغان و باور مغانی قرار میگیرد. زنار هم هرچند واژه ی تاریخی آن بیشتر به مسیحیان میخورد ولی همانند صومعه(که برای نمونه در زمان عطار به جایگاه صوفیان میگفتند(همان خانقاه) زنار هم در زمان شاعران ما هم به کشتی زرتشتی و هم به کمربند ترسایی اشاره دارد همه چیز را با هم در می آمیختند اگرچه این حاشیه ی شما در 3 سال پیش است که بی تردید اکنون بسیار پخته تر هستید! ولی دوست داشتم بنویسم
در اینجا هم حافظ به روشنی میگوید که از دست این مسلمانان چه ها که نکشیده است و به ناچار با روایش(توجیه) های عرفانی کردار خودش رو در میان آنان استوار میکرد یا از روی تن مسلمان میشد
ما ننگ وجود روزگاریم        عمری به نفاق میگذاریم         ما مومن ظاهریم لیکن        زنار به زیر خرقه داریم [عطار]
در این غزل هم به مغبچگان و... میپردازد که به گفته ی خودتان شوربختانه! : بی شمارند درین مهلکه غرقابِ لجن
وَ چه خوشحال به نشخوار پلیدی و عَفَن

 

MatinRGI در ‫۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۴۰ در پاسخ به mehdi دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

بیت سوم (که با مادر زنا کردم...) در دیوان اشعار عطار به کوشش و تصحیح تقی تفضلی که استوان ترین(معتبر ترین) ویراستار(تصحیح) در میان سایرین است دیده نمیشود(رویه ی 405_غزل 504) دیوان های بی پایه و اساس دیگری هستند مانند تصحیح م؛درویش!(محمود علمی) که یک درویشی! بدون هیچ بنمایه ای آن را تصحیح کرده است و اندیشه های آلوده صوفی گری خودش رو هم در حاشیه آورده است [به ویژه در باب ازدواج محارم در دین زرتشت] تصحیح تقی تفضلی از نسک ها و نسخه های تاریخی دیوان عطار کد می آورد و این بیت در آن وجود ندارد اگر دانشیک(تخصصی) بخواهیم آن را واکاوی(بررسی) کنیم در ده نسخه ی تاریخی که دیوان تفضلی بر پایه آن نگارش شده است تنها شش نسخه این غزل را دارا میباشند و نسخه های قدیمی و بنیادین(اصلی) آن را ندارند این غزل در نسخه پیشین کتابخانه ی مجلس، نسخه کتابخانه سلطنتی، نسخه استاد فروزانفر و نسخه استاد مهدی بیانی وجود ندارد ولی به این مانا(معنی) نیست که غزل ساختگی میباشد خیر بیش از یک سوم از غزلیات دیوان در نسخه های آغازین وجود ندارد و از سایر نسخه ها باید گرفته شود در نسخه ی دکتر نورانی وصال که در آن نه تنها غزلیات بلکه نگارنده پنج هزار بیت دیگر از سایر آثار عطار را هم نوشته است! بدون حتا یک خط خوردگی،یک غلت نوشتاری و یک جا افتادگی در ابیات! این غزل وجود دارد نگارنده آن را دویست سال پس از عطار با دست نوشتی بسیار زیبا نوشته است و در نگارش آن بسیار موشکافی به کار برده است این نسخه به همین شوند ها(دلایل) بسیار استوان(معتبر) است و بر نسخه های دیگر برتری دارد[سایر نسخه ها دارای خط خوردگی،افزودنی ها و جا افتادگی های بسیار است] در این نسخه بیت با مادر زنا کردم وجود ندارد در مجموعه ی کتابخانه ی مجلس که شامل اشعار سی و شش شاعر دیگر همراه با عطار است و یکی از نسخه های دقیق و پاکیزه میباشد غزل زیر بدون بیت زنا وجود دارد در نسخه ی دیگر کتابخانه مجلس، نسخه ی منتخب مجلس و نسخه مرحوم ناصرالدوله به همین شیوه آورده شده است تنها در این میان دیوان چاپی شادروان استاد نفیسی آن بیت[که با مادر زنا کردم...] را آورده است که برپایه نسخه های بی ارزشی همچون تذکره بتخانه و... است و بسیار سست میباشد استاد نفیسی درباره زادروز عطار هم هرچند پژوهش هایی داشته اند ولی اشتباهات تاریخی زیادی دارند به هر روی!! این زیاده گویی ها نیاز بود که روشن شود بی تردید بیت سوم از عطار نیست کماکانکه همچنین بسیار روشن است که آوردن بیت سوم وزن غزل را هم به هم زده است شوربختانه در گنجیبنه ارزشمند سایت گنجور هم این بیت آورده شده است و نادانشی های زیادی بدون پژوهش در حاشیه ی آن گفته شده است بهتر است این چکامه(بیت) برداشته شود تا در اندیشه کهتران(عوام) که سایت را نگاه میکنند چنین بیتی وارد نشود
سپاس🌷💗

 

MatinRGI در ‫۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

در اینجا نکته ای وجود دارد که بسیاری از ایران ستیزان و بی میهنان انیرانی از آن سوئ بهره میبرند عطار خود را گبر خوانده است و در بیتی میگوید از آنم گبر می خوانند که با مادر زنا کردم برخی ها از روی نادانشی این بیت را دست آویزی برای استوان کردن(ثابت کردن) زنای با محارم! در ایران باستان و دین زرتشتی قرار میدهند جدا از اینکه جستار تاریخی این پراسه در زمان ساسانیان بسیار شوخیست و بنمایه درستی ندارد و تنها با برساخت(جعل) تاریخ میخواهند به خواست خود برسند ولی در اینجا عطار با این استعاره ها تنها در سدد ساخت آرایه غزل است که بسیار شگفت هم ساخته میشودو پیوندی به اینگونه چیز ها ندارد
اگرچه نخست اینکه ییت سوم (که با مادر زنا کردم...) در دیوان اشعار عطار به کوشش و تصحیح تقی تفضلی که استوان ترین(معتبر ترین) ویراستار(تصحیح) در میان سایرین است دیده نمیشود(رویه ی 405_غزل 504) دیوان های بی پایه و اساس دیگری هستند مانند تصحیح م؛درویش!(محمود علمی) که یک درویشی! بدون هیچ بنمایه ای آن را تصحیح کرده است و اندیشه های آلوده صوفی گری خودش رو هم در حاشیه آورده است [به ویژه در باب ازدواج محارم در دین زرتشت] تصحیح تقی تفضلی از نسک ها و نسخه های تاریخی دیوان عطار کد می آورد و این بیت در آن وجود ندارد اگر دانشیک(تخصصی) بخواهیم آن را واکاوی(بررسی) کنیم در ده نسخه ی تاریخی که دیوان تفضلی بر پایه آن نگارش شده است تنها شش نسخه این غزل را دارا میباشند و نسخه های قدیمی و بنیادین(اصلی) آن را ندارند این غزل در نسخه پیشین کتابخانه ی مجلس، نسخه کتابخانه سلطنتی، نسخه استاد فروزانفر و نسخه استاد مهدی بیانی وجود ندارد ولی به این مانا(معنی) نیست که غزل ساختگی میباشد خیر بیش از یک سوم از غزلیات دیوان در نسخه های آغازین وجود ندارد و از سایر نسخه ها باید گرفته شود در نسخه ی دکتر نورانی وصال که در آن نه تنها غزلیات بلکه نگارنده پنج هزار بیت دیگر از سایر آثار عطار را هم نوشته است! بدون حتا یک خط خوردگی،غلت نوشتاری و جا افتادگی در ابیات! این غزل وجود دارد نگارنده آن را دویست سال پس از عطار با دست نوشتی بسیار زیبا نوشته است و در نگارش آن بسیار موشکافی به کار برده است این نسخه به همین شوند ها(دلایل) بسیار استوان(معتبر) است و بر نسخه های دیگر برتری دارد[سایر نسخه ها دارای خط خوردگی،افزودنی ها و جا افتادگی های بسیار است] در این نسخه بیت با مادر زنا کردم وجود ندارد در مجموعه ی کتابخانه ی مجلس که شامل اشعار سی و شش شاعر دیگر همراه با عطار است و یکی از نسخه های دقیق و پاکیزه میباشد غزل زیر بدون بیت زنا وجود دارد در نسخه ی دیگر کتابخانه مجلس، نسخه ی منتخب مجلس و نسخه مرحوم ناصرالدوله به همین شیوه آورده شده است تنها در این میان دیوان چاپی شادروان استاد نفیسی آن بیت[که با مادر زنا کردم...] را آورده است که برپایه نسخه های بی ارزشی همچون تذکره بتخانه و... است و بسیار سست میباشد استاد نفیسی درباره زادروز عطار هم هرچند پژوهش هایی داشته اند ولی اشتباهات تاریخی زیادی دارند به هر روی!! این زیاده گویی ها نیاز بود که روشن شود بی تردید بیت سوم از عطار نیست کماکانکه همچنین بسیار روشن است که آوردن بیت سوم وزن غزل را هم به هم زده است شوربختانه در گنجیبنه ارزشمند سایت گنجور هم این بیت آورده شده است و  نادانشی های زیادی بدون پژوهش در حاشیه ی آن گفته شده است
 ولی...! جدا از بودن یا نبودن بیت سوم؛ دگرسانی در اندیشه عطار بوجود نمی آید چراکه وادی(مراحل) این غزل همراه با استعاره به این شیوه نمایان میشود:
بیت سوم از شاه بیت های عطار میباشد(اگر بگوییم از آن وی باشد!) میگوید که از مادری که من زاده شده ام(در اینجا فردید آیین زرتشتی نیاکان میباشد) که عطار میگوید پس از زایش از آن و اسلام آوری کافری و... باز به مادر خویش باز میگردد و با آن جفت میشود! و زنا میدارد سپس با باکره گی از مادر خویش خارج میشود خب این به روشنی بیان میدارد که به داستان باکره زاده شدن عیسی اشاره کرده است چراکه عطار خود را روح خدایی میداند که وارد بدن مادر شده سپس با وی جفت میشود زنا(پیوند) نیک میگیرد و در آخر به شیوه باکره و پاکی از بدن مادر با اندیشه دیگر ساخته و متولد میشود و از شیر(اندیشه های) مادر خود تغذیه کرده و خود را عیسی میخواند!! تمام. تمامِ این ها دست به دست هم داده اند که این آرایه زیبا ساخته شود. درباره روح خدایی هم بله! شاعران ما بارها خود را خدا نامیدند فریاد انالحق سرزده اند و...
برخی ها در این غزل میگویند عطار  تعالیم زرتشت را مادر خود و بنیان اندیشه ایرانی می داند. و خود را نیز فرزند اندیشه اسلامی میداند!! اسلام را با فرهنگ و اندیشه ایرانی در تناقض نمی بیند و آن را جفت و همتا می داند خب ببینید اینان تا چه اندازه هایی از کور اندیشی پیش میروند ولی مگر ایشان اندکی کور تشریف دارند و یا غزل ها را نمیخوانند که عطار صلای کافری سر میدهد!!؟ خب اگر آیین زرتشتی را در تقابل با اسلام نمیدانست خود را مسلمان زرتشتی میخواند!! این همه کفر و کافری و شراب و تلبیس و مزوری و سالوس و نفاق و... در اشعار چیست؟! ولی عطار به همین خزعبلات هم رودست میزند در مصیبت نامه بخش سی و هشتم در زمان مسلمانی خود مینویسد:                  دین زردشتی گرفتی پیش در        نیست این دین محمد ای پسر                                    
عطار اسلام و زرتشتیت را زیر مجموعه یکدیگر نمیخواند اگرچه مگر محمد خاتم النبیا نبوده است پس بازگشت به دین زرتشتی و کافری سر دادن را دیگر با چه صیغه ای خواهند روایش(توجیه) کنند؟!
سپس در آخرین بیت غزل هم عطار میگوید اگر زمانی به دست مسلمانان کوراندیش(متعصب) در این گبری سوخته شدم (و باز اشاره به چم(معنای) درست گبر میکند میگوید اگر در آتش سوخته شدم گوا باشید که من به هرروی اندیشه خود را بیان کردم...(در آن زمان زرتشتیان و گبرکان را برای مجازات معمولا به دار نمی آویختند بلکه در آتش میسوزاندند تا نشان دهند که آتش به کمک این گبر ها نمی آید و اندیشه آنها تا چه اندازه بیهوده است و اسلام بر آن برتری دارد!!این کردار سوزاندن بر پایۀ گواه(سند) داستان ها و حکایت هایی که از نوشتار های عطار بر می آید به همین شوند(دلیل) بوده است این هم تنها یکی از آرام ترین حمله های عطار به اسلام و کعبه و... می باشد در سایر ابیات به روشنی بیان میدارد که به دِیر مغان(اندیشه زردشتیان) مانند بیش از 50 شاعر پس و پیش خودش در می آید و بر پاد(ضد) اسلام هم سروده های فراوان دارد (در حقیقت عطار را باید زرتشتی دانست مانند سایر شاعران بزرگ ما پراسه ترسابچه و مسیحیت هم در زیر مجموعه دِیر مغان و باور مغانی اتفاق می افتد که جستار بسیار گسترده ای است
درباب همین غزل که عطار به روشنی فردید خود را بیان میکند استاد زرین کوب در صدای بال سیمرغ که بسیار بسیار سست به غزلیات و شالوده فکری عطار میپردازند در رویه(صحفه) 64 مینویسند: [و بعضی از غزل ها را قدما! محتاج شرح و تفسیر یافته اند! منم آن گبر دیرینه که بتخانه بنا کردم یا آنگونه که در نسخه های جدیدترست مسلمانان من آن گبرم که بتخانه بنا کردم درینگونه لغزها پاره یی اوقات گوینده چیزی از تحول روحانی خود را هم به تقریر میکشد و خواننده را با تجارت بی مانند آشنا میکند گم شدم در خود نمیدانم کجا پیدا شدم جالب آن است که پیدا شدن در غیر آنچه بود برایش امید نیست تحقق واقعیت است و این نوع گم شدن گم شدنی را توصیف میکند که در واقع پیدا شدنی در پی آن نیست!!] در این تفسیر(سفسطه) نیک اندیشدید!؟ در اینجا تنها استاد زرین کوب یک پیچه کلفت در تفسیر غزل عطار انداخته است و در آخر هم که هیچ فرانمودی(توضیحی) در بازنگری غزل به خواننده نمیدهد شوربختانه کج فهمی ها در تصوف اینگونه یک استاد دانشگاه را به قعر چاه خود فریبی فرو میبرد و تنها یک نویسنده با نوشته های سفطه وار و صوفیانه میسازد (زرین کوب بیشتر به اشعار زمان مسلمانی و تصوف عطار میپردازد حال اینکه یک پژوهشگر در باب عطار باید بداند که مهمترین آثار شاعران ما از جمله عطار، غزلیات و زمان عرفان مغانی (بر پاد صوفی گری) شاعران است پند های صوفی گری شاعران که در آثار آغازین و مسلمانی آنهاست ارزش چندانی ندارد چراکه خود در پایان زندگانیشان آنها را کنار میگذاند!. حتا استاد دشتی هم در کتاب خود در باب مولانا(هرچند واکاوی های خوبی داشته است) ولی باز با سنجه تصوف اشعار مولانا را اندازه میگیرد زرین کوب هم تنها اندیشه خود را در روشنگری(شرح) اشعار عطار مینویسد در جاهایی پژوهش هایی درباب زادروز عطار دارد که دارای ارزش ژرف پژوهشی نمیباشند 

 

MatinRGI در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم:

گرامی
شاهنامه چاپ مسکو دقیق نیست کاستی های بسیااااار دارد این چاپ بر پایه شاهنامه فلورانس نیست آن بیتی که هم گفتید در این چاپ مسکو یافت نمیشود
در زمان نوشتن چاپ مسکو شاهنامه فلورانس یافت نشده بود چاپ مسکو تنها رونویسی از دستنویس های دگرسان شاهنامه هست به هیچ روی استوار(معتبر) نیست روش نوشتن آن هم نه انتقادی بوده است نه پژوهشی
در زیر این بخش از گنجور در نگاره(عکس) چاپ مسکو آن بیت نیست در یکی دیگر از نگاره ها وجود دارد ولی در نوشتار گنجور دیده نمیشود بهتر است گذاشته شود
 سپاس از شما بدرود

 

MatinRGI در ‫۳ سال قبل، یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم:

درود
پس از بیت وزان پس چو جنبده آمد پدید
همه رستنی زیر خویش آورید
باید بر بنمایه(سند) شاهنامه فلورانس که دقیق ترین گواه برای این بخش از شاهنامه است باید بیت زیر بیاید
ز کان بعد از آن گوهر آمد پدید از آن سان که داد آفرید پرورید
بیک(ولی) چون در اینجا از یک کدواژه تازی(بعد) بهره برده شده است و در شاهنامه لندن(گواه دیگر پس از فلورانس) هم من چنین چیزی ندیده ام این بیت الحاقی گرفته میشود در شاهناخه جلال خالقی مطلق هم این بیت به حاشیه رفته است و به درستی هم در گنجور گذاشته نشده است اگرچه من آن کتاب خالقی مطلق را هم دقیق نمی دانم!
ولی پس از بیت وزان پس چو جنبده آمد پدید...
بر پایه شاهنامه فلورانس باید بیت
سرش زیر نامد بسان درخت
نگه کرد باید بدین کار سخت
این بیت هیچ کاستی و الحاقی ندارد و باید در گنجور آورده میشد در شاهنامه جلالی مطلق هم وجود دارد
شاید به سبب آن فایل شنیداری از شاهنامه آن بیت را برداشته باشید ولی درست نیست که در نوشتار شاهنامه دست برده شود با سپاس یک بیت بالایی که گفتم بیفزایید نگاره شاهنامه خالقی مطلق رو هم در گنجینه گنجور گذاشته ام

 

sunny dark_mode