گنجور

حاشیه‌گذاری‌های مهدی

مهدی


مهدی در ‫۲۱ روز قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:

تا شناختی از دیدگاه و اهداف عزیزانی مانند حافظ نداشته باشیم نمیتوانیم در مورد اشعار انها قضاوت صحیحی داشته باشیم. با عدم شناخت هر کسی انگونه تفسیر میکند که خودش  است .این عزیزان با تمثیل ها اهداف بمراتب بالا تری تعقیب میکنندکه با دانستن اهداف اینها میتوان درک صحیحی داشت. شراب خوردن و می ان قدر دارای اهمیت نیستند که این عزیزان تمام عمرشان را در مدح و ستایش ان صرف نمایند.

 

مهدی در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۰ - بیان سبب فصاحت و بسیارگویی آن فضول به خدمت رسول علیه‌السلام:

مولانا با بهره بردن از وقایع زمان محمد بدنبال اهدافیست که نشان بدهد زنده شدن واقعی چیست. شراب خدایی در افراد مختلف تاثیرات متفاوتی میگذارد در آنهاییکه کاملا از ذهنیت و الودگی ذهنی رها شده و خدایی شده باشند خدایی تر شده، ذهنهای کاملا رها نشده از الودگی که به غلط تصور میکنند به خدا زنده شده اند این تصورات غلط حالشان را بدتر، الودگی دیگری بر ذهنیاتشان اضافه شده ،فاصله اشان را از خدا بیشتر خواهد کرد. عارفانی بودند که به واقع به خدا زنده نشده ولی تصور میکردند که زنده شده اند. عرفان برای اینها شده بود وسیله ای برای فخر فروشی. حال انکه فخر فروشی خودش یکی از نشانه های زنده نشدن بوده، لاجرم بر الودگی ذهنی انها افزوده و موجب فاصله بیشتر از خدا خواهد شد.

 

مهدی در ‫۶ ماه قبل، یکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

تا ایده کلی عزیزانی چون حافظ و مولانا و سعدی و سایرین را درک نکرده باشیم قادر به فهم اشعار انها هم نخواهیم بود‌. لاجرم درکیر تمثیل هایی میشویم که به ناچار این عزیزان در زندگی مادی از انها برای اگاهی رسانی بهره برده اند. ارتباط دادن اشعار به شاه شجاع و امثال اینها از این گونه برداشتهای نادرست بدلیل عدم شناخت از ایده کلی این عزیزان است. این عزیزان در نظر دارند با سرودن این اشعار، انسانی که تحت تاثیر محیط اجتماعی به خطا رفته و رانده شده از بهشت و بیگانه شده از خود را، رهانیده و به اصل خود که همان خدایی بودن است برگردانند. 

   انسانی که از اصل خود و خدایی بودن دور افتاده و در نتیجه دور افتادن، خاطرش حزین شده نمیتواند مانند حافظ شعر تر و تازه بسراید. معنی تمام قضایا این بوده و در این یک نکته نهفته است که بفهمیم دور افتان از خدا خزن و اندوه و توصل به خدا و یکی شدن مظهر شادی و شادمانی است. با برگشت به اصل خود یعنی خدایی بودن است که در دایره قسمت جام می و با دور شدن از خداست که قسمت ما خون دل خوردن خواهد بود. تا نتوانیم به کلک یا قلم سحر انگیز پی ببریم به نقش خودمان هم نخواهیم توانست پی برد اگرچه نقاش ماهر چینی باشیم. از ابتدای خلقت در دایره قسمت بدین گونه بوده که خون دل خوردن نصیب جدا شدگان از خدا و جام می و شادی نصیب پویندگان خدا باشد این از خاطر حافظ هم دور نخواهد شد چون قانون ازلی و ابدی است.  

 

مهدی در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

دلیل اینکه نظرات ما بخطا میروند در این است که هنوز عادت نکرده ایم قوانین خلقت را انطور که هستند درک نماییم. بلکه بادید ظاهری و متافیزکی همه چیز را ثابت و غیر قابل تغییر میبینیم. جهان در حال تغییر و سمت و سوی تکاملی داشته و در این مسیر در حال حرکت است. این تغییر و تحول را نه تنها  در تمام پدیدده ها بلکه خود افراد هم شاهد خواهیم بود حتی در انبیا. عزیزانی مانند حافظ و مولانا یک شبه خلق نشده و اثارشان هم یک شبه به ایشان نازل نشده است. مولانا خودش امثال همه متدینینی که میشناسیم بوده در برخورد با شمس تبریزی است که متحول شده و عشق واقعی را یافته است. عرفایی مانند حافظ و مولانا دورانی را طی کرده تا به مرحله کاملتری از زندگی و افکار و عقایدشان رسیده اند‌. این قضیه در مورد غیر متدینین نیز بدینگونه است. اگر حافظ در انتهای این غزل اشاره دارد به قران و ۱۴ روایت و عشق، ان را باید در این راستا و این تغییر و تحول جستجو کرد. که در نهایت اگر قران را با ۱۴ روایت هم خوانده باشی سرانجام این عشق است که بفریادت خواهد رسید، عشق به خداوند. مولانا و حافظ این تغییر و تحول و تکامل و تضادهای عامل حرکت را خوب میشناختند و بهش اگاهی داشتند و‌ در پی حل این تضادها بوده و خواهان پاک کردن ذهنیات دور افتاده از عینیت که همان خدایی بودن است، خواهان رهایی انسان از از خود بیگانگی و هر نوع بت سازی و بت پرستی بودند که متاسفانه در سالهای اخیر موج میزند.

 

مهدی در ‫۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

اولا خود مولانا اهل موسیقی هم بوده اند و غزلیات مولانا بگونه ای اهنگین هم هستند. همانطور که غزلیات مولانا برامده از دل مردم راستین و خدایی هستند. آشنایی مولانا در زمینه موسیقی نیز بدین گونه است..مردمی، از نوع خدایی شده. تفاوت دارن با موسیقی غالب امروزی مورد حمایت سردمداران غربی جدا از مردم . ثانیا تمام هم و غم مولانا مبارزه با ذهنیات الوده و برگشت به اصل خود که همان خدایی بودن است بوده، مبارزه با هرگونه بت سازی و بت پرستی است. که متاسفانه انچنان در نقدهای ما در اینجا موج میزند که ما را بدلیل پرستش بت های متفاوت به جان هم انداخته و نیز  انچنان گردو خاکی برپا شده که اجازه به عزیزانی که در شناخت مولانا اشنایی دارند نداده که در اینجا حضور داشته باشند.

 

مهدی در ‫۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

با تشکر از بی گرگی با توضیحات کامل و در خور ، توجه داشته باشیم شاعرانی چون حافظ ، مولاناو سعدی تمام تلاششان در این است تضادی که بین ذهنیت متاثر از فریب جهان مادی و عینیت که همان خدایی باشد وجود دارد را بیان کرده و انسانها را از از خود بیگانگی رهانیده و به عینیت و خدایی زنده کنند. 

 

مهدی در ‫۱ سال قبل، چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

به نظر میآید در اینجا با تابیدن نور الهی بر قلب حافظ نگاهش در مورد جهان و اطرافش تغییر کرده و با دیدن زیباییها بدنبال راز پنهان و در پی حل تضادهای ذهنی در مورد هر انچه گذشته و میگذرد باشد. با این نکاه شاید بهتر بتوان در مورد بیانات حافظ اظهار نظر نمود. البته هدف حافظ نشان دادن اینکه اگر نور الهی در قلب ما هم بتابد اینگونه خواهیم بود. 

 

sunny dark_mode