محمد وطن پرست
محمد وطن پرست در ۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۴۳ در پاسخ به علیاکبر مصورفر دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت میراند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر میکرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بیکدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوماند ملعون نهاند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:
من خودم شاعرم طبع شعر و موضوع شعر برمیگرده به اون روزی که مولانا چجوری اون روزشو سپری کرده و چجور طبعی گرفته و چه موضوعی پیش اومده حتما یه اتفاقی باعث ناراحتی مولانا شده قطعا از ندانم کاری یکی عصبانی بوده و ادبیاتی که به کار برده به نظر من کاملا به جا بوده ، این ادبیات کاملا عواقب کارو هم اشاره کرده حتما یه اتفاق واقعی بوده یا سخنی بوده که اون زمان اتفاق افتاده و شنیده و نقل کرده . یادت باشه در زمان های قدیم این اتفاق ها شاید ززیاد پیش میومده و بعضی از انسانها به حیوانات هم گرایشی دارند اگه ادبیات رو کنار بزاریم و به صورت وسیع به شعر نگاه کنیم حتی مولانا به عواقب این عمل مثل پاره شدن روده و شیکم و .. هم اشاره کرده دقیق و یه جورایی جنبه ی علمی و هشدار هم داشته
محمد وطن پرست در ۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲ مهر ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۱۵ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۶۷:
اخرش فک نکنم اونجوری باشه سیب رنخش....شفتالو ده
باس باشه