گنجور

حاشیه‌گذاری‌های حامد

حامد

دانش آموخته ادبیات کلاسیک


حامد در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵:

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات

این چه حرف است که در عالم بالاست بهشت؟
هر کجا وقت خوشی رو دهد آنجاست بهشت
باده هر جا که بود چشمه کوثر نقدست
هر کجا سرو قدی هست دو بالاست بهشت
دل رم کرده ندارد گله از تنهایی
که به وحشت زدگان دامن صحراست بهشت
از درون سیه توست جهان چون دوزخ
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت
دارد از خلد ترا بی بصریها محجوب
ورنه در چشم و دل پاک مهیاست بهشت
هست در پرده آتش رخ گلزار خلیل
در دل سوختگان انجمن آراست بهشت
عمر زاهد به سر آمد به تمنای بهشت
نشد آگاه که در ترک تمناست بهشت
صائب از روی بهشتی صفتان چشم مپوش
که درین آینه بی پرده هویداست بهشت

 

حامد در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۴۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۲۵:

تصحیح بفرمایید
در دایره سپهر ناپیدا غور
جامی‌ست که جمله را چشانند بدور
نوبت چو به دور تو رسد آه مکن
می نوش به خوشدلی که دور است نه جور

 

حامد در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۵:

خیام در این رباعی میخواهد به ما بگوید: ای مردم، از خواب همانندپنداری با دنیای اشکال و صورت ها بیرون بیایید. که دنیا خواب و خیالی بیش نیست. دنیا همانند "فانوس خیال" سایه ای از اشباح است. و به تعبیر قرآن کریم در آیه 20 سوره حدید:
اعْلَمُواْ أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَ الِ وَالْأَوْلاَدِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَکُونُ حُطَاماً وَفِی الْأَخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَ انٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَآ إِلَّا مَتَاعُ الْغَرُورِ (سوره حدید آیات 20)
بدانید که زندگانی پستِ دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی و زینت ‏طلبی و فخر فروشی در میان خود و افزون‏ طلبی در اموال و اولاد نیست، همانند بارانی که گیاه آن، کشاورزان را به شگفتی وا دارد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس کاه شود و در آخرت، عذابی شدید و مغفرت و رضوانی از جانب خداوند است و زندگانی دنیا جز کالای غرور نیست. به قول حضرت مولانا:
صورت از بی صورت آید در وجود
آنچنانک از آتشی زادست دود
گر ز صورت بگذرید ای دوستان
جنت است و گلسِتان و گلسِتان
اما در همین خواب و خیال دنیا حقیقتی نهفته است. گرچه دنیا خواب و خیال است اما هدفمند است. به قول ابوسعید ابوالخیر:
سوفسطایی که از خرد بی خبر است
گوید عالم خیالی اندر گذر است
آری عالم همه خیالی است ولی
پیوسته حقیقتی در او جلوه گر است
بودائیان جمله ای مشابه دارند که میگوید: "روشن بینی از درون توهمات آشکار می شود" یا "اگر توهم نباشد، روشن بینی وجود نخواهد داشت"
بنابراین ما اینجاییم تا هدف مقدس آشکار شود. باطن تنها ازطریق شما و دنیا، خودشرا می شناسد. (کتاب قدرت حال، اکهارت توله)
و آن هدف مقدس چیزی نیست جز "درک یگانگی با خداوند"و "پایان توهم جدایی از او"
به قول حضرت سعدی
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجب تر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم
و نحن أقرب الیه من حبل الورید
و چه خوش گفت حضرت مولانا
از نیستان تا مرا ببریده اند
در نفیرم (رو گردانی) مرد و زن نالیده اند.
دوستان هدف نهایی ما در این دنیا، تلألؤ واقعیت الهی و برتر ما در هر لحظه در این کالبد جسمانی است.
به راستی که عده کمی به این هدف راستین رسیده اند. افرادی همچون محمد، عیسی، بودا، مولانا، حافظ، سعدی، خیام، عطار و ...
"مانا باشید"

 

حامد در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۵:

فانوس خیال
وسیلۀ سرگرمی و هنری قدیمی. کاربرد این وسیله از دو قرن پیش از‌میان رفته و اصطلاح‌های مربوط به آن نیز فراموش شده است؛ وسیله‌ای که در فاصلۀ شمع یا چراغ و پردۀ فانوس آن، اشکالی رنگین قرار می‌گرفت تا سایۀ آن بر‌اثر نور شمع یا چراغ بر پردۀ فانوس نمودار شود و به‌سبب تعبیۀ چند اسباب دیگر شکل‌ها به گردش درمی‌آمدند و سایۀ آن‌ها بر روی فانوس دیده می‌شد. چنین وسیله‌ای از قرن 6ق، و احتمالاً سال‌ها پیش از آن، تا 200 سال قبل، در ایران شناخته و معروف بوده و شاعران و فرهنگ‌نویسان در شعرها و فرهنگ‌های خود بارها بدان اشاره کرده‌اند. کهن‌ترین اشاره‌ای که در اشعار و نوشته‌های فارسی تاکنون دیده شده رباعی منسوب به خیام است که وجود و استفاده از این وسیلۀ سرگرمی را در قرن 6ق در ایران مدلل می‌دارد: این چرخ فلک که ما در او حیرانیم/ فانوس خیال از او مثالی دانیم. خورشید چراغ دان و عالم فانوس/ ما چون صوریم کاندرو گردانیم.
از قرون 11 و 12ق به‌بعد در شعرها و نوشته‌های فارسی، اشاره به «فانوس خیال» تقریباً رو‌به تزاید گذاشت و فرهنگ‌نویسان آن را در فرهنگ‌های خود وارد کرده، ضمن توضیح و تشریح آن، نمونه‌هایی از شعرهای شاعران را نیز دربارۀ این وسیلۀ نمایش به گواه آوردند و از این شعرها و نوشته‌ها است که ساختار و عمل «فانوس خیال» معلوم می‌شود؛ مثلاً در فرهنگ برهان قاطع (تألیف 1062 ق) «فانوس خیال» چنین تعریف شده است: «فانوسی باشد که در آن صورت‌ها کشند و ‌آن صورت‌ها به هوای آتش چراغ به گردش درآید.» و در فرهنگ رشیدی (تألیف 1064ق) نوشته شده است: «فانوسی است که در او صورت‌ها کشند و آن صورت‌ها به زور دود فتیله بگردد.»؛ اما دقیق‌ترین توصیف از «فانوس خیال»، در فرهنگ غیاث اللغات (تألیف 1242ق) آمده که می‌نویسد: «فانوس خیال و فانوس خیالی، فانوسی باشد که اندرون آن گرد شمع یا گرد چراغ بر چیزی حلقه‌ای، تصاویر از کاغذ تراشیده وصل کنند و آن چیز را به گردش آرند، عکس تصاویر از بیرون فانوس با یک گونه لطف می‌نماید». آنچه از مجموع مطالب فرهنگ‌ها و مفهوم شعرها به‌دست می‌آید این است که این وسیلۀ سرگرمی یا چراغ نمایش، «فانوس خیال، فانوس خیالی و فانوس سرگردان» نام داشته و سایه‌ها بر روی پردۀ بیرونی آن، به وسیلۀ نور شمع یا چراغ منعکس می‌شده است و در دور جدار استوانه یا حلقه داخلی، اشکال سبک وزن مختلفی همچون صورت‌های زیبا، رقاصان در‌حال رقص، صورت پروانه و غیره نقاشی یا بریده و نصب می‌شده، و این استوانه بر‌اثر جریان هوا به دور منشأ نور می‌گردیده و سایۀ صورت‌های رنگین از بیرون فانوس (خارج جدار دوم) مانند پر طاووس، رنگارنگ، دیده می‌شده و اشکالی خیال‌انگیز را به‌وجود می‌آورده است.

 

sunny dark_mode