گنجور

حاشیه‌گذاری‌های محمد شاملو

محمد شاملو


محمد شاملو در ‫۷ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸:

من از دوستان حافظ پژوه یک سئوال دارم درموررد بیت (هر می لعل کز آن دست بلورین ستدم آب حسرت شد و در دیده خونبار بماند) تناقضی با سراسر غزلهای حافظ به چشم می خورد زیرا حضرتش همواره برین عقیده است که از معشوق هر چه رسد لطف است چرا اینجا و گمانم فقط اینجا جام از دست معشوق اشک حسرت شده؟

 

محمد شاملو در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

آقا صالح عزیز ممکنه توضیح بدی که از کجا می توان فهمید که این شعر برای شاه شجاع است
البته که این شعر اصلا عارفانه نیست و درست کردن انیکه گلاب همان سالک و گل همان مجذوب است درست کردن معنی برای کلام است که احتمالا روح حافظ هم از آن آگاه نبوده

 

محمد شاملو در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

جناب حسینی نوشته اند منظور از نام در ابیات 2 و 4 و6 خهان نادیده است با بررسی واژه نامه ها نام به معنی اسم آمده و نهایتا بعضی بزرگان نام را به معنی نام آور نامدار و سرآمد به کار برده اند اگر ایشان مدرکی دارند بر اینکه نام به معنی جهان نادیده ویا نفردوسی بزرگ ام را به معنی مکان بکار برده اشاره بفرمایند

 

محمد شاملو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:

و دوست دیگری فرموده اند بعضی تنگ نظران می خئاهند بین عرفای ما اختلاف بیاندازند در جواب ای دوست عزیز باید گفت این القاب مثل تنگ نظر همان چوب تکفیری استت که از عدم آگاهی نشئات می گیرد وگرنه شما هم با مدرک ثابت کن که ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم ادعای داشتن کرامات نیست و کسی که ادعای داشتن کرامات دارد به قول عارفی دیگر گر بر هوا روی مگسی باشی وگر بر آب روی خسی باشی دل بدست آر تا کسی باشی و می بینمی که حافظ هرکجا هم ادعای بکند از قول پیر مغان پیر می فروش و و امثالهم می کند و حتی مولوی که شاخص ترین عارف تمام زمانهاست ادعای خاک راه را بنظر کیمیا کردن ندارد

 

محمد شاملو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:

فرموده اید حافظ در خواب گفته آنان که خاک را به نظر.... این گفته اگر سندی دارد بفرمایید
و در اینکه شاه نعمت الله ولی عارف بوده شکی نیست اما عارف بودن حافظ را بجز استاد مطهری کس دیگری قبول ندارد چرا که عارف به معنی شاه نعمت الله و دیگران مثل مولوی و عطار و دیگران هیچگاه نگفته اند:
شیزاز معدن لب لعل است و کان حسن.... و در ادامه همین غزل
شهریست پر کرشمه خوبان ز شش جهت چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم
و دقیقا از آنجا که حافظ اعتقاد دارد که شیخ و واعظ و مفتی و صوفی و محتسب دکان ریا کاری باز کرده اند شاه نعمت الله را به باد انتقاد گرفته که
دردم نهفته به که طبیبان مدعی ...

 

محمد شاملو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۵:

با دیاکو رحمانی موافقم

 

محمد شاملو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۵:

محمد رضای عزیز مصرع اول این غزل سوالی است و بلا فاصله شاعر متوجه می شود مه سوال اساسا اشتباه اشت چو متوجه می شود که با خود شاعر بوده و در دل او جای داشته پس به اشتباه خود پی برده و جواب سوال خودش را می دهد

 

محمد شاملو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:

دوستی نوشه که بجتی با مدعی مگویید اسرار عشق ومستی تا بی خبر بمیرد در درد خوئد پرستی باید نوشته شود با مدعی بگویید اسرار عشق ومستی تا بیخبر نمیرد در درد خود پرستی
باید گفت این عزیز خیلی از حافظ جلوتر رفته!!!!
در همه جای دیوان حافظ مدعی و شیخ و زاهد و صوفی محتسب در یک ردیف و از جمله کسانی هستند که حافظ همه را نفی کده لذا مدعی هم قابل اصلاح نیست پس اگر ما با مدعی مگویید را به با مدعی بگوییم تغییر دهیم از حافظ ور شده ایم به غزلهای 23/33/42/44 و... از همین نسخه مراجعه شود

 

sunny dark_mode