گنجور

حاشیه‌گذاری‌های امیرحسین آریا

امیرحسین آریا

بخوانیم تا بدانیم تا عمل کنیم تا انتشار دهیم و ...

باز بخوانیم ...


امیرحسین آریا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

عقل بهتر می نهد از کاینات

عارفان گویند مستی خوشتر است

 

نهادن : ذخیره کردن ، بهره بردن

واقعا گاهی از معانیِ عارف در دیدگاهِ استاد فقط باید سکوت کرد

 

امیرحسین آریا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۴ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۴ در پاسخ به مهریار mohsen.298@gmail.com دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

مهریار عزیز

خوانش شعر از لحاظِ وزن با " وَگَر " صحیح تر است

لاکن که در صورت خوانش به شکل " و اگر " ، حرفِ واو به صورت رابطِ اضافه خوانده می شود ( در معنا تغییری حاصل نمی شود و فقط وزن کمی آسیب میبیند )

پیروز باشید

 

امیرحسین آریا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

از قلم و دیدگاهِ این استادِ سخن انسان به حیرت می ماند :

ابتدا ی غزل نصیحت میکند

میانه ی غزل به خواننده امید می دهد و اورا به حرکت و جهد می خواند و راهِ درستِ جهد را به خواننده نشان میدهد

در انتها با نهیب زدن به خود ( که سعدی اگر این حرف ها و مواعظ را خودت انجام ندهی هرچه خوردی و دیدی و گفتی و خواستی ، ازهمه مهم تر در آینده میخواهی ، حرامت باشد )

در واقع به خواننده آموزش میدهد که اگر روزی خواستی تو هم دیگران را نصیحت کنی ابتدا " اعمال " خودت را اصلاح کن

به زبانی دیگر از مخاطب خواستارِ تفکر نیکو و خیر خواهانه برای دیگران و اعمالِ حساب شده و اصلاح در جهتِ تعالی و رشد فردی است که نهایتا به رشد و تعالی جامعه ختم می شود

 

اما حیرتم زمانی دوصد چندان می شود که بیت نخست را دوباره میخوانم ...

به یادِ این شعر از استاد می افتم

«سعدی! چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو»

ای بی‌بصر! من می‌روم او می‌کشد قلاب را

 

امیرحسین آریا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷:

جالب است که بدانید اگر این غزلِ به خصوص نبود

شاید اصلا چنین دیوانِ منسجمی از سعدی ، امروز برای ما به جا نمی ماند

این بیت برخواند که «نظر خدای بینان ز سر هوا نباشد»

 

امیرحسین آریا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۵۶ در پاسخ به بابک سروستانی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷:

بابک عزیز

سعدی از لفظِ نظر کردن در غزلیاتش بیشتر به معنای درک و تعمل کردن استفاده می کند ( گاها بهره ی عارفانه بردن و به فکر فرو رفتن ، اما سعدی انسانی عمل گرا بوده چرا که هم در زندگی نامه هم اشعار این استاد می شود این را به وضوح دید ) ، و این استاد سخن ، افرادی را عارف و صاحب دل می داند که مثل خود او ، از کنار یک سری مسایل به راحتی عبور نکنند و درس بگیرند و از همه مهم تر دست به تغییر بزنند و تغییر کردن بدونِ درد و رنج نبوده و نخواهد بود ( حتی در بیتِ آخرِ همین غزل استاد اشاره میکند که شاید دیگران هم همین حرف ها را به تو بزنند اما تفاوت آنها با من این است که آنها " معاملت " ، که از ریشه ی " عَمَلَ " مشتق شده است ، ندارند )

 

حالا در بیت دوم این غزل ، استاد میفرماید

عارفان ( افرادی که دارای تعمل هستند ) همیشه در حالِ مشاهده ( آموختن و درس گرفتن ) هستند

و عامیان( که منظور مردم و عوام نیست و مقصود جدا کردنِ افرادِ مختلف از نظرِ طبقه ی اجتماعی نبوده

بلکه منظور هرفردیست که در اتفاقات پیرامونش " نظر " نمی کند ) ( در واقع استاد ، متضادی برای عارف آورده است )

یک نظر به هر چیزی می اندازند و بعد هم خود را از تعمل بیشتر معاف می کنند ( دَوَم به معنی پایداری کردن در عملی سخت استفاده می شود ) ( دوام داشتن )

 

امیرحسین آریا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۱۱ در پاسخ به مهناز ، س دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

به نظر این بنده ی کم ترین

منظور استادِ سخن این بوده است که: بیرون بیا تا دیدارت به زمانِ دیگری نیوفتد

چرا که بیت آخر خودِ استاد میفرماید :

سعدی امروز تحمل کن و فردای دگر

به این منظور که : درسته امروز هم دیدار یار میسر نشد

پیروز باشید

 

امیرحسین آریا در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۶:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:

من از حکایتِ عشقِ تو بس کنم؟ هیهات !

مگر اجل که ببندد زبانِ گفتارم

....

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

یکی تمام بٌوَد مٌطلِع بر اسرارم

واقعا این مرد استادِ با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن هست

 

sunny dark_mode