گنجور

حاشیه‌گذاری‌های نیما

نیما

تاریخ پیوستن: ۵م مرداد ۱۴۰۲

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۸

ویرایش‌های تأیید شده:

۸۱


نیما در ‫۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

«حیرت‌طرازی‌ست، نیرنگ‌سازی‌ست

تمثالِ اوهام، آیینه دنیا»

 

مفهوم واژگان:

حیرت‌طراز: موجبِ حیرت

نیرنگ‌ساز: سازنده‌ی نیرنگ و فریب، حیلت‌ساز

تمثالِ اوهام: تصاویر خیالی، اوهامی که شکل دارند

آیینه‌دنیا: دنیای همچون آیینه (اضافه‌ی تشبیهی)

حیرت‌طراز به تمثالِ اوهام و نیرنگ‌ساز به آیینه دنیا اشاره می‌کنند. (آرایه‌ی لف و نشر مرتب)

 

حالا می‌تونیم بیت رو به این شکل دریافت کنیم:

دنیا آیینه‌ای فریبنده است که تصاویری خیالی می‌سازد. این تصاویر فریبنده موجب حیرت و حیرانی ما می‌شوند.

تفسیر:

در اندیشه‌ی بیدل مهمترین تصاویر خیالی خود ما انسان‌ها هستیم که فریفته‌ی شکل و شمایل خودمون میشیم و از معنا دور میشیم. ساز آلت موسیقی هم هست. ساز دنیا نیرنگه و نوایی که می‌نوازه وهم‌آلوده و مسخ می‌کنه. طراز به نقش‌ونگار حاشیه‌ی لباس هم میگن که مجازن به آرایش و زینت اشاره داره. پس میشه گفت دنیا مشغول آرایشگری هم هست. این معنا با آینه هم مرتبطه. این خیالات و اوهام رو دنیا ساخته و آراسته و در آینه‌ی خودش قالبمون کرده.

بزرگی و همینطور دشواری فهم بیدل بخاطر استعاره‌های سیالیه که در چند کلمه جا داده. استعاره‌هایی که برای ساختن ایماژ از هم پیشی می‌گیرند و شرح و تفسبر رو مشکل و گاهی ناممکن می‌کنند. و با این حال میگه:

«ای بسا معنی که از نامحرمی‌های زبان

با همه شوخی، مقیمِ پرده‌های راز ماند»

خوشحالم که این اندیشمند و هنرمند نابغه، فارسی‌زبان بوده.

ز فرق تا قدم افسونِ حیرتی بیدل

کسی چه شرح دهد معنیِ نکوی تو را؟!

نیما در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۵:

جناب بیدل در بیت پایانی وصف زببایی از زندگی بدست میده: زندگی ما آهنگی‌ست که ساز هستی می‌نوازد، شادی‌ها و غم‌های زندگی‌مان همان زیر و بم‌های آهنگ است. هرچه که این شادیها و غم‌ها بزرگ هم باشند، ساز جهان را ناکوک نمی‌کنند. ساز جهان همیشه کوک است.

نکته‌ اینکه نغمه بدون زیر و بم معنایی نداره.

نیما در ‫۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۵۰ در پاسخ به ابراهیم خضرایی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:

البته «از ظنِّ خود». ذن مکتبی در بودیسمه.

نیما در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶:

«زندگی در بند و قید رسم عادت، مردن است»

اگر بیدل می‌گفت قید و بند، وزن شعر اشکالی پیدا نمی‌کرد و چون اصطلاح قید و بند مرسوم بوده و هست، برای ذهن شرطی‌شده‌ی مخاطب خوش‌خوان‌تر هم به‌نظر می‌رسید اما این نابغه‌ی بی‌همتا میگه‌ بند و قید تا خلاف عادت گفته باشه. چرا که گرفتار عادت شدن که همون بلای روزمرگی روزگار ماست، زندگی رو از معنا تهی می‌کنه. وقتی میگه بند و قید شنونده مجبور میشه یک بار دیگر به این عبارت و اجزاش فکر کنه. عملن نشون میده به بدیهیات ذهنی و عملی زندگی‌تون دوباره با ریزبینی نگاه کنید و معناهای فردی خودتون رو بسازید. به قول سقراط: زندگی بررسی‌نشده ارزش زیستن ندارد.

نیما در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:

«که غیر از گاو نتواند کشیدن بارِ دنیا را»

دریغ که فال حماقت هم نتونستیم بزنیم.

نیما در ‫۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۰ دربارهٔ جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۱:

ز پای افتاده‌ام باری ز دردِ هجرِ تن‌کاهَش

نمی‌دانم که دستِ من، چرا دلبر نمی‌گیرد؟

چه‌قدر این غزل فصیح، غمگین و زیباست. و چه لذت نابی بود اولین مواجهه‌م باهاش. از پسِ قرن‌ها آفرین می‌گم به روانِ هنرمندِ این بانوی شاعر سرزمینم.

نیما در ‫۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۲۲ در پاسخ به صنم دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:

چه جالب، نرگس هم میشد بذارن. ولی پسر بودی غلام یا صمد میشدی :))

نیما در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۱:

جهانِ کد: جهان پر از رنج و محنت