گنجور

حاشیه‌گذاری‌های احسان ن

احسان ن


احسان ن در ‫۳ ماه قبل، جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

کساییکه میگن چه غم از هر دو جهانش درسته یا معنی غم رو نمیدونن یا کاربرد از رو یا مفهوم جهان رو. اصلا غم از هر دو جهان یعنی چی؟ که اینقدر اصرار دارید اینطور شیواتره. کجاش زیبا و شیوا ست؟ غم رو اگه بمعنی ناراحتی گرفتین که باید با حرف اضافه در بیاد اگه بمعنای ترسه که جمله اینطور بیمعنی میشه کی از دنیاها میترسه که عاشق مورد نظر سعدی ازش ترسی نداره. کی تا حالا گفته من از جهان میترسم که حالا عاشق شعر سعدی گفته من نمیترسم. چرا فقط بصرف اینکه دو جهان به گوش شماها آشناتره میخواین زورچپون شعر شاعر بکنید. چه غم از هر دو جهانش کلا غلط و بی معنیه. گنجور گرامی لطفا متن غلط رو وارد نکنین این ربطی به تفاوت نسخ نداره. غلط معناییه و باید تصحیح بشه. اینجا نوشتم چون معمولا وقتی ویرایش میزنی یه پاسخ کلیشه ای میاد که نسخه ما اینجوری بوده.

 

احسان ن در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۶:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:

اوه، در بیت بعدی هم لطفا کسره را از انتهای «رقیب» بردارید

«رقیبِ شمع» یعنی چی؟

من از قدیم  گنجور را با وثاقت و اعتماد برای خوانش اشعار همسان میدانستم و جدیدا بعد از مراجعه به چند دیوان و بطور مشخص و برای مثال شاهنامه و رباعیات خیام و غزلیات حافظ (که ستونها و همزمان قله های ادبیات ما هستد و انتظار دقت بیشتری در مورد آنها میرود)  بشدت سرخورده شدم. این را اینجا بطور کلی و از باب انتظار و گلایه آوردم و امیدوارم اصلاحات مطلوبی صورت بگیرد

گر خود رقیب، شمع است...

رقیب به معنای مواظب و مراقب اوضاع و محافظ وضعیت است. اگر محبوب زیبارویی در محلی اقامت داشت خواستارانش در کوی او جمع میشدند و چشم امید بر در او میدوختند و از سویی مواظبت میکردند که سایرین نتوانند به او نزدیک شوند. محافظ معشوق بودند و مراقب همدیگر.

پس،حالا اگر حتی شمع خواست این نقش را بازی کند و احوالات تو و معشوقت را فاش کند و موجب دردسر شود از او هم غافل نشو و مراقب باش که چیزی نبیند چون از آندسته رقبایی است که بند زبان هم ندارد و زیاد حرف میزند

شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد

پیش عشاق تو شبها به غرامت برخاست

 

احسان ن در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۵:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:

سلام

بیت:

احوال  گنج  قارون  کایام  داد  بر باد

در گوش «دل» فروخوان تا زر نهان ندارد

را لطفا به اینصورت اصلاح کنید:

احوال  گنج  قارون  کایام  داد  بر باد

در گوش «گل» فروخوان تا زر نهان ندارد

چون اولا دل جایی برای مخفی کردن زر ندارد و بعد هم اگر داشته باشد معمولا اینکار را نمیکند! و کارهای دیگری از دل انتظار داشتند نه پنهان کردن طلا

اما چرا گُل؟

پرچم های میانه گل که غالبا زرد رنگ است به طلا تشبیه میشود و حالا اگر گل در غنچه باشد یا گلبرگهایش را جمع کرده باشد دیگر یا نامش گل نیست یا گل کامل و زیبایی نیست و زیباییش تنها وقتی به چشم می آید که کاملا شکوفا شده است که در آن زمان پرچمهایش هم که مانند طلا هستند دیده میشوند و انگار آنها را عرضه کرده و میدانیم که در نظر حافظ همین باز شدن و شکوفایی گل با کلی ناز و مقاومت همراه بوده و نیاز به تمنا و تقاضا دارد:

صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت

ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت

گل «بخندید» (همان زمان قبول کرد و نازش را کم کرد و شکفت) که از راست نرنجیم ولی

هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

 

اما آیا آن معنا را حافظ در جای دیگری هم بکار برده؟

«زر» از بهای می اکنون چو «گل» دریغ مدار

که  عقل  کل  به صدت  عیب  متهم  دارد

فکر می کنم معنای بیت  کاملا مشخص است:

مانند گلی در غنچه که سخت داشته هایش را چسبیده و عرضه اش را دریغ کرده تو هم برای خرید می خساست در خرج طلاهایت بخرج نده

مورد دیگر:

چو «گل» گر خرده ای داری خدا را صرف عشرت کن

که قارون  را غلطها  داد  سودای  «زر» اندوزی

تصورم بر اینست که با توجه به توضیحات قبل، بیت فوق نیاز به شرح و تفسیر دیگری ندارد و مشابهتش را هم با بیت اول می توانید مقایسه کنید تنها اشاره کنم منظور از خرده در مصراع اول خرده زر و طلا یا به اصطلاح کنونی پول خرد است

با تشکر

 

 

 

احسان ن در ‫۳ سال قبل، شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

نازنینا مکن آن جور که کافر نکند
ور جهودی بکنم بهره از اسلامم نیست
ای یار نازنین آن جور و ستمی که حتی کافران بی دین و ایمان در حق دیگران ممکن است بکنند را با من نکن ولی اگر کردی و من ترسیدم و جا زدم بدان که مسلمان نیستم

 

احسان ن در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۴ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:

احسان دیگری هم در بالا حاشیه بر این غزل نوشته. منهم امروز بعد سالها این غزل را رمرمره میکردم و بعد با صدای گرم و متن پر غلط نامجو گوش و اخر سر هوس خواندن از رو بسرم زد و بغضی ..و ...

 

احسان ن در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۴ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:

بنشینی در بیت چهارم در مقابل بایستی بکار رفته یعنی در کنار سرو نایست وگرنه قدش پست و حقیر میشود و از چشم باغبان میافتد. بنشین تا قد او هم بچشم بیاید!

 

sunny dark_mode