گنجور

حاشیه‌گذاری‌های حامد روشنی راد

حامد روشنی راد


حامد روشنی راد در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۴ در پاسخ به حامد دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

خدا چرا؟ خطاب به حسامالدین است شعر

 

حامد روشنی راد در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۲ در پاسخ به باران دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

یعنی منتهای همه آرزوهایمنو غایت غایات 

 

حامد روشنی راد در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۱ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

در بیت آخر میگوید برای حسام الدین چلبی گفته است 

 

حامد روشنی راد در ‫۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴:

این شعر از شاهکارهای فارسی و از دقیق ترین سرودهای عطار است. شگفتی آن بیش از همه در محور عمودیِ دقیق و انسجام معنایی آن است که این بر خلاف غزلهای عرفانی اینچنین در ادوار بعد است. مضمون اصلی غزل تقابل کفر و دین است که آن را به خشکی ساحل و دریا تشبیه کرده است. دریا مقصود دینداری است: "لب دریا همه کفر است و دریا جمله دینداری" اما این گوهری که ورای کفر و دین است دقیقا چیست؟ 

 

سخن من این است که این گوهر "نفس" یا "من" است اما نفسِ صاحبدل که به نظر عینا همان "ابلیس لعین" است و آنچه درباره شیطان پرستی عطار مشهور است بیش از همه در این شعر پیداست اما این حقیقت در شعر استادانه پنهان شده و به بیان رازآلود خاص عارفانه بیان می شود. در بیت سوم شاعر تاکید دارد اگر دینداری (دریا) و نفس (گوهر) باهم جمع شوند هر دو را خواهی داشت و همزمان نخواهی داشت به همین دلیل در بیت پنجم می گوید در این دریا که من هستم نه من هستم نه دریایی. یعنی نه دینداری در کار است نه گوهر نفس. اما در حقیقت گوهر نفس در ساحل کفر میان خاک و خون، می می خورد. "تو صاحب نفسی ای عاقل میان خاک و خون می خور" اگر صاحب نفس حقیقتا اهل دل باشد آنچه در ظاهر زهر به نظر می‌رسد برایش انگبین است. 

 

در سه بیت پایانی است که عطار به ترتیب شریعت و طریقت و حقیقت را پیش پای سالک مینهد: طریقت تنها با رازداری میسر است و لقای حقیقت تنها زمانی که قدم در جاده معانی دقیق سخن محکم گرداند.. اگر مجال بهتری دست دهد  مفصلتر با ارجاع به سخنان دیگری از عطار در این مضمون شرحی گویا مینویسم، عجالتا به نظرم در این فایل و اشارات مجمل این یادداشت سرنخهایی برای خواننده اهل معنا فراهم کرده باشد.

 

حامد روشنی راد در ‫۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۶ - فی الحكایة و التمثیل:

 

لهذا أشار رسول اللّه صلی اللّه علیه  علی حسان بن ثابت أن یحضر أبا بکر الصدیق فیسمع منه مساوئ أبی سفین و عشیرته، ثم یقول الشعر فیه. و کذلک الحال فی المشاجرات، و فی کل باب. 

(منطق_شفا.  فن خطابه. ابن_سینا)

 

آنچه عطار درباره نقش حسان ثابت و جایگاه شعر نزد پیامبر آورده را ابن سینا عینا در خطابه شفا شاهد مثالی می آورد برای اینکه شعر نزد پیامبر دارای جایگاه ویژه بوده است. تفاوت در این است که عطار مدح و هجو را بیرون از شعر حکمت قرار داده اما ابن سینا میگوید پیامبر به حسان میگفت ابوسفیان را هجو کند از زبان ابوبکر صدیق و مدح و هجو شاعر نوعی تبیین و توصیف فضایل و رذایل اخلاقی است. اما در زبان و زمانه عطار مدح و هجو این معنای اصلی خود را از دست داده و بیشتر در خدمت طمع و غضب شاعران بوده تا در خدمت اخلاق و فضایل. این است که شعر حکمت در عطار یکسره با آنچه در ابن سینا شعر مدیح و هجا نامیده بیگانه نیست.

 

.

 

حامد روشنی راد در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۲:

سلام.
بیت اول یعنی بدون شراب و رطل گران نمیشه ضربات امواج حوادث زندگی را طاقت آورد حتی اگر کوه باشی.
بیت دوم اولا شو نیست شود درسته. چون راهرو تنها شود. که میگوید تنها خوش است سیر و سلوک در طلب
در جواب یاداشت اکبر

 

sunny dark_mode