گنجور

حاشیه‌گذاری‌های هادی رنجبران

هادی رنجبران


هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹:

این غزل شامل سه بخش است. بخش اوّل که ابیات 1 الی 6 را در بر می¬گیرد، تنها «من» سخن می¬گوید، از مخاطب مستقیم، نشانی نیست. صفاتی که «من» در این بخش در بارة خود می¬گوید در جهان واقعی و تجربی ما خوانندگان شعر مصداقی ندارد. بنابراین «منِ» حاضر در جهان شعر، با «منِ» حاضر در جهان واقعی یکی نیست. و به همین سبب، فرامن یا معشوق یا حق یا شمس تبریزی، در مقام انسان کامل است. در ابیات 7 و 8، فرامن که در بخش اوّل شعر، منِ متکلّم بود، تو و مخاطب می¬شود. اکنون عاشق و معشوق، در گفتگویی در برابر هم قرار می¬گیرند. این حال، بیان واقعی را در یکی از تجارب عرفانی نشان می¬دهد که برای عارف در خلال سلوک در مرتبة طریقت حادث می¬شود. در بیت 9 تا 12، وجه سوّم منطق گفتگو تحقّق یافته است که مبتنی بر حالت هشیاری منِ متکلّم است. بدین ترتیب مولانا موفّق می¬شود یک تجربة ناب عرفاتی را که صعود به مرتبة فنا از خویش و بازگشت از آن را به عالم واقعی و هوشیاری بی آنکه در بارة آن سخنی گفته باشد، از طریق شکست منطق گفتار به نمایش درآورد.

 

هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۱۴ در پاسخ به علیرضا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵:

نقش جهان:  کنایه از صورت و ظاهر هر چیز است.

 

هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵:

از خطاب¬های شعر و مضمون این غزل پیداست که مخاطب مولانا یا به¬طور کلّی جان انسانی و گوینده حق تعالی یا شمس یا «من برترِ» مولاناست. این غزل¬ها نوعی «اَنَا النّبی» گفتن پنهان در حالت سُکر و فنای عارفانه است. این غزل¬ها به اعتباری می¬تواند سخن «منِ برتر» با «من تجربی و آگاه» باشد. یعنی متکلّم و مخاطب یکی است امّا در دو مرتبه از وجود؛ و همین امر سبب می¬شود که گاهی متکلّم، که حق است، با زبان عبد از خود سخن بگوید.

 

هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۳:

این غزل در بارة عنایت ویژه و خاص معشوق به عاشق است. راوی غزل، با توجّه به دیدگاه و منظری که دارد شخص برتری است که براساس مضمون عاشقانة غزل او را معشوق می¬نامیم. او بدون تعارف خود را معرّفی می¬کند و جایگاه رفیع الهی خویش را یادآور می¬شود و به صراحت می¬گوید: «به ذاتِ پاکِ من و آفتابِ سلطنتم»، پس هیچ ابهامی در اینکه او کیست باقی نمی¬ماند. راوی، معشوق الهی و مظهر حق است که بر عالم وجود و نیز جهان درونی مخاطب سلطه و احاطه دارد.

 

هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۵:

#خاک پای کسی بودن: کنایه از تواضع بی¬حد کردن نسبت به او. #5. مجرّد: عاری از قید و شرط و پاک از عوارض؛ مجرّد کسی است که خود را از تمام علائق مادّی دور نگهدارد. #

 

هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۹:

در بیت15. غیرت: کراهت از شرکت غیر در حق خویش، عدم تحمّل وجود انباز و رقیب که محبوب به وی توجه کند، ناشکیبایی بر توجه محبوب به غیر. از اینجاست که گفته‌‌اند: غیرت نفی غیریّت می‌‌کند. [غیرت خدا بر بنده بدین معنی است که خدا می‌‌خواهد بنده را از خلایق بگیرد و تنها به خودش مشغول دارد. و از این جهت او از همة جهان و جهانیان غیورتر است. ولی غیرت بنده بر خدا این است که احوال و انفاس خود را به غیر حق مشغول ندارد. جمله عالَم زآن غیور آمد که حق / بُرد در غیرت برین عالَم سَبَق (مثنوی، 1/1763) اطلاق غیرت در مورد حق تعالی بدان جهت است که به اعتقاد صوفیان، او عاشق و معشوق بالذّات است و به حکم «یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَه» او نخست صلای محبّت درانداخت و شور و عشق برانگیخت و به جمال بی‌‌نهایت خویش عشق ورزیدن آغاز کرد و بذر عاشقی و معشوق پرستی در مزرعة دل‌‌ها افکند.]

 

هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۸:

مولانا در سراسر این غزل، معشوق را «کُشنده» و عاشق را «کُشته» معرّفی می¬کند و سرِّ کُشته شدن عاشقان را بازگو می¬کند. این ابیات، هم از نظر معنی و هم از نظر شیوه بیان، زمینه را کاملا آماده می¬کند تا به استعارة «عشق به مثابه قتل» عینیّت بخشد. تکرار واژة «می¬کُشد» در سراسرِ غزل، نمود زبانیِ این مفهوم سازی است

 

هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۲:

در فیه مافیه گوید: «‌ما چندین تلخی کشیده‌ایم تا به منزلتِ شیرینی رسیدیم. تو لذّتِ شیرینی چه دانی، چون مشقّتِ تلخی نکشیده‌ای؟»

 

هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۱۱ در پاسخ به A دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۳:

خرپشته: بلندی که بر سر گور کنند از آجر و خاک

 

هادی رنجبران در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۴۴ در پاسخ به هادی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

توهم شدید

 

 

هادی رنجبران در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۴:

سلام
مصرع دوم بیت دوم درست است.
وقت خواندن باید حرف (ز) در کلمه (جز) را با کسره خواند.
کلمه عاشقان هم در مصراع دوم درست، بیانگر تاکید است بر احوال عاشقان.

 

هادی رنجبران در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۲ - گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد:

تمام دیالوگ های حکایت از "علی آموز اخلاص عمل" که از دو طرف نقل می شود گفتار خود مولاناست. چرا که بیت " خوشتر آن باشد که سر دلبران/گفته آید در حدیث دیگران" به قول خانم آن ماری شامل کلید فهم مثنوی است. لبته اکثر دیالوگ های موجود در مثنوی چنین اند.

 

هادی رنجبران در ‫۷ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸:

گر صورت بی صورت معشوق ببینید ....
در مثنوی هم فرموده است:
صورت از "بی صورتی" آمد برون
باز شد کان الیه راجعون

 

۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode