گنجور

حاشیه‌گذاری‌های nabavar

nabavar


nabavar در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:

گرامی مفقودالاثر
بنا به فرمایش شما درین نبرد علی حریفِ طرف مقابل نبوده و به خدعه { فریب و دغل } روی آورده. آیا چنین است؟

 

nabavar در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۲ - گفتن امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه با قرین خود کی چون خدو انداختی در روی من نفس من جنبید و اخلاص عمل نماند مانع کشتن تو آن شد:

گفت امیر المؤمنین با آن جوان
که به هنگام نبرد ای پهلوان
چون خدو انداختی در روی من
نفس جنبید و تبه شد خوی من
منظور از جوان عمروبن عبدود است که مردانه از اسب پیاده شد و زمانی که دید علی بن ابیطالب پیاده است و گفت از مردانگی و مروت به دور است که سواره با پیاده ای نبرد کنم
چه خوب است که سجایای اخلاقی را نیز ذکر کنیم از: چه دوست و چه دشمن

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱:

گرامی محمد
بس ای غلام بدیع‌الجمال شیرین‌کار
آری چنین به نظر میرسد که این بدعتِ بدِ کنیز و غلام بارگی از دیگران به ایران رسوخ کرد و هنوز در افغانستان متداول است،
رضا شاه این قانون را ملغی کرد و ممنوع شد

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:

گرامی ریحان
زیبا نبود شکایت از دوست
زیبا همه روز گو جفا کن
نظر شما نیز تعبیری دیگر است و محترم
سخن سعدی اینجا در مورد این ست که چه زیباست و چه زینا نیست. در بیت قبلی نیز جفای یار را زیبا می بیند
دشنام که می‌دهد دعا کن
مطابق فرموده ی شما
بهتر نبود می فرمود:؟
زیبای مرا بگو: جفا کن
سپاس از توجه شما

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، سه‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۲:

نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می‌گردم
مذاق عاشقی دارم پی دیدار می‌گردم
خدایا رحم کن بر من پریشان وار می‌گردم
خطا کارم گناهکارم به حال زار می‌گردم
شراب شوق می نوشم به گرد یار می‌گردم
سخن مستانه می گویم ولی هوشیار می‌گردم
گهی خندم گهی گریم گهی افتم گهی خیزم
مسیحا در دلم پیدا و من بیمار می‌گردم
بیا جانا عنایت کن تو مولانای رومی را
غلام شمس تبریزم قلندروار می‌گردم

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵:

چه بیچارگانند آنان که همچو ابوسعیدان پیشوایشان است

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵:

ای کرده غمت غارت هوش دل ما
درد تو شده خانه فروش دل ما
رمزی که مقدسان ازو محرومند
عشق تو مر او گفت به گوش دل ما
خود بزرگ بینیِ ابو سعید از حد گذشته. هم به مقدسان باور مند است و هم خویشتن را برتر از آنان می داند.

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:

آنکس که زمین و چرخ و افلاک نهاد
بس داغ که او بر دل غمناک نهاد
بسیار لب چو لعل و زلفین چو مشک
در طبل زمین و حقه خاک نهاد
می گوید ” ای خداباوران، ببینید که خدایتان چه ظلمی کرده.
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف
می‌سازد و باز بر زمین میزندش

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:

پوزش
بیت قبلی

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:

گرامی حمیدفر
اگر نه امید وصال تو بودی
ز دیده برون مردمی روشنایی
مُردمی درست تر می نماید
نباشد ترا هیچ غم بی دل من
کسی دید خود عید بی روستایی؟
درین بیت دل خود را به روستا تشبیه کرده
”بی دل من“ را معادل ” بی روستا “ آورده.
می گوید: بی دل من شاد هستی ولی شادی ِعید بدون روستا خوش نیست.
ضمن اینکه اگر به جای روستایی، روشنایی بیاوریم، قافیه مکرر می شود که در بیر قبلی آمده

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

گرامی محسن
ماش به مانای” از ما به او “ ست
شین به جایِ ” او را “ آمده
از ما، او را دعا و خدمت برسان

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

گرامی بهنام
پاسخ به شما در بازبینی قرنطینه شده است

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

گرامیان رضا و بهنام
بر هر ورقی که حرف راندی
نقش همه در دو حرف خواندی
بی‌کوه کَنی ز کاف و نونی
کردی تو سپهر بیستونی
منظور از دو حردف ” کُن ” هست به مانای باش
کن فیکون { باش پس شد}
می گوید: هر نقشی اراده کردی با گفتن دو حرف ” ک “ و ” ن “ {کُن } در همه جا بدون زحمت {بی کوه کَنی} تصویر کردی { ایجاد کردی }
با این دو حرف، سپهر بیستون را آفریدی

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:

گرامی همایون
مبادا در جهان دلتنگِ رویی
که رویت بیند و خرم نباشد
آری شما از دید دیگری نظر کردی که آن هم درست است
آفرین

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس:

گرامی مصیب
یکی زیبا خروسی بود جنگی
به مانند عقاب از تیزچنگی
بهار را خرده نتوان گرفت که استادست بی همتا در عصر حاضر
به مانند عقاب تیزچنگی!
اشتباه است
به مانند عقاب تیز چنگ درست است که با شعر هم قافیه نیست

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:

گرامی همایون
دل تنگِ رویی به چه معناست؟
تنگ رو می شود رویِ تنگ،{ غمگین }
مانند: گلبرگ می شود برگِ گُل
سرو قد می شود قدِ سرو

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، جمعه ۱۳ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:

گرامی سلمان
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
سمنبر یا سمن بر اشاره به بدنی لطیف و با طراوت دارد
چون سمن.
صنم بر مناسب نیست

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، جمعه ۱۳ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۱:

گرامی مهدی
برای پرکردن فضای خالی میتوان زیر س سه نقطه گذاشت و شاید علت آن این باشد که در نگارش قدیم زیر س سه نقطه میگذاشتند علاوه بر اینکه گذاشتن سه نقطه زیر س ش کشیده آنرا از سایر کشیده ها متمایز میکند
برداشت از { هنرآباد }

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۹:

بیت اول
خون او مکیدنم را هوس است
خون او را مکیدنم هوس است

 

nabavar در ‫۳ سال قبل، سه‌شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - وقال ایضاً بمدح الصاحب عمیدالدین الفارسی:

گرامی مریم
مه چهارده در شب شود پدید و ترا
زماه چارده شب می شود پدیداری
گویا میگوید: ماهِ شب چهارده که تمام است یکبار در ماه پدیدار می شود
و رخسار تو مانند همان ماه تمام به نظر می آید{ پدیدار می شود}
یا: گویی نقش ماه تابان بر رخسار تو متجلی ست
روی تو را چو ماه تمام می بینم

 

۱
۳
۴
۵
۶
۷
۴۸
sunny dark_mode