گنجور

حاشیه‌گذاری‌های nabavar

nabavar


nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرجست و بس
جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش
به زعم من درین ماناست:
قامت نگار من به باغی می ماند که به تماشایش باید نشست . جای کام گرفتن نیست، نظاره کنیدش

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴:

غزلی زیبا با خوانشی متین و عالی
ممنون جناب حمیدرضای گرامی
ماندگار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

... گرامی
باز هم فرافکنی می بینم
مادر و خواهر و همسر همگی در لغت ” زن “ مستترند
حضرت /// میفرمایند گفته ی زنان را بر عکس عمل کنید ، ”نقل به مضمون “ ، بدین مانا که چه همسر و چه خواهر و مادر ، و چه هر زنی .
شما اگر از لغت زن تنها وسیله ی شهوت برداشت میکنید حق با شماست
دوم آنکه اگر مهناز بانو نوشتند فریاد بر می آورم ، منظور مسافت و بُعد نیست تا بشنوند ، یعنی بی پروا می گویم
ماندگار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

اشتباه نفرمایید
هر زنی مادر نیست ، ولی هر مادری زن است
مادر محترم شما هم زنی ست که موهبت مادر بودن را تجربه کرده است ،زنده باشند ، انشاالله ، شما اگر مادرتان را به جان نمی پرستید ، مختارید ، ولی من به این کفر افتخار می کنم

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

آقا نادر.. گرامی
مرحبا که از روی منطق { نمی دانم کدام منطق} زن را ” نماد شاخص شهوت پرستی ” دانسته اید .
مهناز خانم جواب شما را داده اند
ایشان مادرشان را به جان می پرستند و من نیز ، حتا کودکانم را مخصوصاً دخترم را
چشم ها را باید شست ، دگرگوبه باید دید
زنده باشی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:

”به تقاضا“ با مفهوم کلی شعر نمی خواند
درین مانا که به خواست تو فردای ترا رقم زده اند
ولی در بیت اول می گوید به دل تو راه نیامده اند
ولی” بی تقاضای“ تو با مفهوم شعر می خواند
یعنی به میل تو نبوده .
با صورت فعلی بیت دوم روان نیست .

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

روفیا بانو ، گرامی
ابداً در شور و حرارت و جوشش طبع مولوی و قریحه خدادادی و دانش او شکی نیست . ولی شهوت نام آوری
و شهرت طلبی نیز می تواند در ایجاد اثری عظیم مؤثر باشد
ما نمی دانیم .
ولی موضوع سخن این نیست . درین است که با چنین مقامی و دانشی ، هضم سخنی نا روا از ایشان دشوار است چنان که نا برابری حقوق زن و مرد در بین جمعی عظیم جا افتاده و بر آن عمل می شود .
نقد ، حق مردمان است . و ایستادن در برابر سخن ناحق .
آیا شما چون مولوی مرد بزرگی ست ، گفتار او را که لباس کافری را خداوند بر پیکر زن دوخته قبول دارید ؟
پایدار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

روفیا بانو ، گرامی
مهناز بانو از عشق مادری دم می زند ، بی غش ، بی آلایش ، بی توقع و بی خود پرستی ، و شما از نیافتن مولوی ، زنی را که او را درک کند .
مولوی هم فرزند دختر داشته ، و حتماً مادر ، که زن بوده ، و لباس کافران بر او پوشانده و دیگر توهین ها .
چشم بر هم نهادن و دهان باز کردن آنهم در قالب اشعاری ماندگار ،،،،،،
به قول مهناز گرامی : ماشاالله
ماندگار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

سفسطه

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

...گرامی
مرا نیز بابت جسارتم ببخشایید
در نوشتار شما سفستطه {فرافکنی } می بینم
دیگران را اعور خواندن مناسب نیست
حضرت مولانا در بسیاری اشعار دیگرش ذات دشمنی با نسوان را بروز داده ، امید که مقایسه با خر راهم {تصعید امیال} نخوانید
حملهٔ زن در میان کارزار
نشکند صف بلک گردد کار ، زار
حملهٔ ماده به صورت هم جریست
آفت او هم‌چو آن خر از خریست
وصف حیوانی بود بر زن فزون
با احترام

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

رضا جان
حاشیه ی نادر.. گرامی رسابود ولی در تکمیل می گویم : درین جا سماع وعظ به مانای شنیدن وعظ است نه رقص صوفی
پایدار باشی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

جل الخالق
”صفت منفی زن بارگی“ دیگر چه صیغه ایست، آنهم در فرهنگ ما ؟ آنهم شناخته شده .
علاقه افراطی مولانا به جنس مخالف؟؟؟؟؟؟
پس شمس گویا زن بوده و ما نمی دانستیم.

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱ - سر آغاز:

آرش جان
می فرمایید :
”شرایط عالم معنا با اینجا متفاوت هست در اینجا کثرت ظهور فراوانی دارد ولی در آن طرف وحدت خود نمایی می کند“.
آیا دلیلی علمی برین گفتار خود که بر گرفته از تقلیدی از گذشتگان به نظر میرسد دارید.
ماندگار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش اول » جواب پدر:

اصغر جان
برای دریافت معنی ، بهتر است شعر قبلی و بعدی را بخوانی
درین ابیات پدری به فرزندش پند میدهد که گرفتار هوی و هوس نباشد .
البته نه به زبانی که پدر امروزی با فرزند سخن می گوید
پایدار باشی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

ببخشید
بسیار هنر ها

 

nabavar در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

دوستان
به همه ی نظرات شما احترام می گزارم ،
در خصوص بس در مصرع : هنر نزد ایرانیان است و بس
نظرم با بانو مهناز نزدیکتر است
هنر نزد ایرانیان است و بسیار هنر های دیگر
میتوان بس را به مانای فقط و یا تنها و ،،،،، تلقی کرد ولی نمی توانم چنین برداشتی را ازحکیم فردوسی با آنهمه دانایی قبول کنم ، آزاده ای چون او را وارسته ازین تعصب میدانم
پریشان روزگار گرامی نیز در مانای بس ، با وسعت نظر بیان عقیده کرده اند .
از شما عزیزان می آموزم
ماندگار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۷:

مهناز بانوی گرامی
شاملو هم به اشتباه ” حرف معما “ خوانده
مشکل دو تا شد
حرف معما و حل معما
که هیچکدام با خواندن زیاد جور در نمی آید . تنها خط را میتوان خواند
” خط مقرمط“

 

nabavar در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷:

بابک دیگر جان
بنده چندین بار دیده ام م ،س گرامی دوستان را گرامی خطاب کرده اند ممکن است خطای تایپ باشد ولی شما هم به نام خودتان توجه کنید که ”بابکی دیگر“ هم اشتباه است چون ”دیگر “ به جای ” ی“ و یا ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍” ی “ بجای ” دیگر“ استفاده می شود
منتظر عیبجویی های دیگر شما ” گرامی “ هستم
ماندگار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷:

... گرامی
مولوی و سعدی و و اصولاً سخنسرایان را معلمان جامعه می دانم ، به خصوص شعر که هر ناروایی را وقتی با این زبان گفته میشود ، گویی وحی منزل است .
متاسفانه مثال مع الفارق شما را در مورد” می“ و ارتباط آن با منش شاعران درک نمی کنم، حاشیه پردازی سرکار در اینکه چرا مثنوی با حمد شروع نشده و دیگر بیانات شما جز خارج شدن از موضوع برایم چیزی مفهوم نکرد .
می فرمایید:”با دیدگاه شما نه تنها در مورد زن ستیزی که در تمام موارد مثنوی با مشکل مواجه میشیم و مثنوی بیهوده ترین کتاب تمام تاریخ بشریت میشه“
نشان ازین دارد که دیدگاه من و شما و باورهایمان هیچگاه به توافق نمی رسد .
قبلاً هم گفته ام که مولوی را دوست دارم و کتابش را می خوانم و استفاده می کنم ولی با بسیاری از خرافاتش و به خصوص زن سیزی او مخالفم.
تا این انتقاد ها نباشد به بیراهه می رویم
زنده باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷:

... عزیزم
هم در عزا می کشند ما را هم در عروسی
به یاد ندارم در مورد شمس صحبتی داشته ام ، که به او باوری ندارم ، خط سوم را خوانده اید ؟
لطف می کردید تا مرا نیز با زن ستیزی ِ مورد نظرتان آشنا می کردید ، تا بدانم زن ستیز به که و چه می گویند .
آن نشانی که داده اید همان است که بنده در آن بحث شرکت داشته ام و نوشته ی بانو مهناز دلیل محکمی بود بر آنچه ما ضد زن می نامیم.
پایدار باشید

 

۱
۴۳
۴۴
۴۵
۴۶
۴۷
۴۸
sunny dark_mode