گنجور

حاشیه‌گذاری‌های سام

سام


سام در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:

جان نیاید در نشاط الا که بر بوی حبیب
تا گل رنگین نیابد خوش ننالد عندلیب
عود خوشگم آتش جان سوز میباید مرا
تا زطیب جان دماغ حاضران گردد رطیب
....
....
خیز ‌بر‌ ما عرضه کن ایمان از آن عارض که باز
در میان آورد زلفت رسم زنار و صلیب
بی تو جان در تن بجائی بس غریب افتاده است
جان من دانی به تنها چون بود حال غریب
...
گفت کامت بر نیاید تا نیاید جان بلب
خوش برای جان که آمد وعده جانان قریب(از قلم افتاده بود)
...
در مصراع دوم از بیت اول ‘نیابد’ صحیح است.
در مصراع دوم از بیت دوم ‘ رطیب’
در مصراع اول از بیت پنجم ‘خیز بر ما عرضه کن’(واو بعد از خیز اضافه است) در همین بیت از مصراع دوم ‘ زنار ‘ صحیح است.
بیت ششم در ابتدای مصراع دوم ‘ جان’.
بیت :گفت کامت بر نیاید.... هم به کلی از قلم افتاده بود.
من کامل بیت ها را درج کردم تا عزیزان برای تطبیق سره از ناسره دچار زحمت نشوند.و لذت خواندن از بین نرود.
ماخذ: دیوان سلمان از انتشارات صفی علیشاه با مقدمه دکتر تقی تفضّلی و اهتمام منصور مشفق

 

سام در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۶ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:

خیلی نا امید شدم که پس از بیش از ده سال از درج حاشیه اول نه گنجور و نه کسی از دوستان ،این غزل بسیار زیبای سلمان را بازیابی کند
و این تمام غزل:
کیست که قصهٔ مرا پیش نگار من برد
باد مگر بگوش او ناله زار من برد
نامه نوشته ام بسی نیست کبوتری مرا
کو بر یار من رود٫ نامه بیار من برد
بار دل و بلای جان من بکدام تن کشم
لاشهٔ ناتوان از آن نیست که بار من برد
کار ز دست شد کسی نیست که چاره ام کند
هم نظر عنایتی چاره کار من برد
نرگس مست او مرا تاب خمار می دهد
ساقی جرعهٔ لبش کو که خمار من برد
من بحیات خویشتن ره نبرم بسوی او
بعد حیات من مگر باد غبار من برد
سکهٔ وصل آن صنم نیست درست جز به زر
ترسم از آنکه بی زری قدر عیار من برد.
..برگرفته از دیوان سلمان،با مقدمه دکتر تقی تفضّلی و اهتمام منصور مشفق،انتشارات صفی علیشاه.
حیف این غزل زیبا که در گنجور نبود.

 

سام در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

دی شیخ با چراغ همی‌ گشت گرد شهر.... اینجا اشاره ای شده بود که منظور از شیخ همان دیوژن یا دیوجانس بوده. با توجه به قدمت بیشتر خاقانی و رباعی
’’’ مسکین دلم از خلق وفائی می‌جست
گمره شده بود رهنمائی می‌جست
مانندهٔ آن مرد ختائی که به بلخ
برکرد چراغ و آشنائی می‌جست’’’
بسیار شبه برانگیز است که خاقانی هم از دیوژن سخن گفته باشد ( مردی از ختن آنهم در بلخ؟)که اگر منظور خاقانی فرهیخته دیگری بوده پس نسبت داد شعر مولوی به دیوژن هم تحریف است. مانند نقش بستن شعر بی نظیر سعدی ’’ بنی آدم ....’’ بر سر در سازمان ملل.اگرچه چیزی از ارزشهای شعر و خود سعدی کم نمیکند ولی در جای خود دروغ است و بی پایه.

 

سام در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۵ - صفت جزیره اسکونه:

تو گفتی دو صد بربط و چنگ و نای...صحیح
است. باعث شرمساری است که در هرکجای وب که به جستجوی اصل شعر رفتم متوجه شدم که اساتید ًًً ًکپی/ پیس ًً ً فقط از یک سایت مشخص(بطور مثال گنجور) خوراک برای سایتهای خود تهیه میکنند. کافیست ً ً ً تو تگفتی دو صد بربط و چنگ و نای ً ً ً را گوگل کنید. ببینید که در تمام سایتها این مصراع با همان اشتباه موجود است. یعنی حتی به خودشان زحمت جستجو نمیدهند و فقط از یک سایت کپی کرده و صفحات سایت خود را پر میکنند. بسیار مایوس کننده بود.به هر حال ،نسخه تصیح شده مرحوم حبیب یغمایی مرا به جواب صحیح رساند.

 

سام در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱ - آغاز:

آذر،دوست عزیز.جامی هم به مانند من و شما که صدالبته بیشتر و دقیقتر اشعار و ادبیات قبل از زمانه خود را مطالعه کرده. در اینجا هم بدیهی است که در زمان سرودن بیت مورد اشاره شما،بیت منتسب! به فردوسی را در نظر داشته است. از همین شاعر ،در بیت اول از دفتر دوم سلسلةالذهب، بیت :
“بسم الله الرحمن الرحیم....هست صلای سر خوان کریم“
بدون هیچ شکی تداعی کننده بیت مشهور “
بسم‌الله الرحمن الرحیم... هست کلید در گنج حکیم“
نظامی است.

 

سام در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۲ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۱۰ - حکایت آن پیر هشتاد ساله که پیش طبیب رسید و از وی علاج ضعف خود پرسید و جواب دادن طبیب که علاج تو آنست که جوان شوی و از هشتاد به چهل واپس روی:

به نعمت پیشرفت علم ، انسان امروز از مزایایی بهره میبرد که داشتنش در گذشته بسان یک رویا بوده است. داشتن دندان مصنوعی در این روزگار را مقایسه کنید با ... در اینجا طبیب قصه جامی، علاج بی دندانی پیرمرد را جوان شدن مرد میداند که امری محال است.مخلص کلام اینکه اگر نگاهی به اطرافیان خود بیاندازید متوجه میشوید که مثلا برادر شصت ساله شما از نظر شرایط ظاهری شباهت چندانی به پدر بزرگ شما در هنگامی که شصت ساله بوده ندارد .هرچند زندگی صنعتی باعث پیدایش مصیبتها و بیماری های مختص به خود شده است

 

سام در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۱۷ دربارهٔ ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲:

بیت دوم ‘س’ آسیاست از قلم افتاده

 

سام در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فی‌الحکمة:

دی مرا شاعرکی گفت غزل می گویی
گفتم: از مدح و هجا دست بیافشاندم هم
گفت:چون گفتمش آن حالت گمراهی بود
حالت رفته دگر باز نیاید ز عدم
غزل و‌مدح و هجا هر سه از آن می گفتم
که مرا حرص و غضب بود به آن شهوت ضم
غزل و مدح و هجا گفتم و یارب زنهار
بس که با عقل جفا کردم و با نفس ستم
انوری لاف زدن شیوه مردان نبود
چون زدی باری مردانه نگه دار قدم
گوشه ای گیر و سر راه نجاتی بطلب
که نه بس دیر بر آید به تو این یک دو سه دم
...این اشعار از انوری است و چرایی آنکه چرا مدح میگفته است.(برگرفته از بهارستان جامی)

 

سام در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فی‌الحکمة:

روفیا سپاس.... در ضمن من به جستجوی این شعر در قسمت قصاید می گشتم.این شعر در کتاب ادبیات اول دبیرستان بود(شاید دوم)تجربی بود .

 

سام در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

بیش از هزار سال از سرودن این اشعار گذشته ولی من که یک انسان با سطح معلومات معمولی هستم در خواندنش مشکلی ندارم. قباله جهیزیه یکی از اقوام که متعلق به هفتاد سال پیش بود رو چنان با ادبیات سنگین و کلمات درشت نوشته بودند که تصور میکردی نویسنده در حال نوشتن پایان نامه دکترا بوده0 اعجاز کلام سعدی و فردوسی و‌حافظ در همین بوده و است. قابل فهم برای اکثریت مردم. ابن متن رو در پاورقی اکوان دیو نگاشته بودم. تصمیم گرفتم در پایین اولین شعر کتاب ثبتش کنم.پس لطفا تصور نکنید که استنتاج من بر مبنای شعر آغاز کتاب است..

 

سام در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۵ - درخت بی بر:

من هنوز هم این شعر رو از حفظ هستم. البته تمام ابیاتی که در کتاب درسی بود.ابیات 11 و 12 از سوختن خویش.... و.. کو دولت و پیروزی... در کتاب دوره راهنمایی نبود و شعر با مصرع...کردار نکو‌کن که نه سودیست زگفتار... به پایان میرسید.

 

سام در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۸:

گر نبود بالش آگنده پر
خواب توان کرد خزف زیر سر
خزف به معنی سفال
به تصحیح: محمدعلی فروغی

 

سام در ‫۵ سال قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۹:

“عمر باقی مانده را صائب به غفلت مگذران
تا به کی گویی که روز و روزگار از دست رفت“
صائب عزیز ، هر کاری کنیم باز تا لحظه مرگ بارها خواهیم گفت که روز و‌ روزگار از دست رفت.

 

سام در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

اینهمه حاشیه برای این شعر نوشته شده و‌ از هر زاویه ای این شعر مورد نقد و بررسی قرار گرفت ولی حتی یک عزیز اشاره به این موضوع نکرد که مولانا این شعر را هشتصد سال پیش سروده و در عین حال که قواعد یک غزل رو رعایت کرده و هرچه که دل تنگش اراده کرده به نظم درآورده ولی ابیات به گوش شنونده امروزی بسیار سلیس و روان هستند.
این اعجاز مولانا و سعدی است ‌که کلامشان مختص به زمانه خودشان نبوده و انگار “طی الزمان” میکرده اند

 

سام در ‫۵ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ خلیل‌الله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

راه ساده تری هم برای اینکه فهمید این دوبیتی یک رباعی نیست وجود دارد . نیست بر وزن
“لا حول ولا قوة الا بالله”

 

سام در ‫۵ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۰۲ دربارهٔ باباافضل کاشانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

در بیت سوم مصرع دوم نقطه “جز “ دوم از قلم افتاده

 

سام در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:

خاطرم هست خبرنگاری از یکی از بزرگان سئوالی پرسید: " چه آرزویی دارید؟" پاسخ: " بروم به بهشت. آنزمان برای من این جواب،پاسخی سطح پایین بنظر آمد.ولی بعد از چندین سال فهمیدم که جوابی کامل بوده.کسی که به بهشت میرود یعنی موفق به جلب رضایت و خوشنودی خدای خود شده.حکیم سنایی هم رهیدن از آتش جهنم را رستگاری میداند که اگر آتش دوزخ بر من حرام شود یعنی در بارگاه او حرمت دارم
.""گفتیم : ای آتش بر ابراهیم سرد و سالم باش "" 69-انبیا
""سلام بر ابراهیم"" 109-صافات

 

سام در ‫۶ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۴ - عزم نیشابور و کسوف:

با سلام
چگونه توبه ای بوده که در همان گام نخست از یکی از واجبات دین به سادگی چشم پوشی شده؟ هفت روز مانده به رمضان به قصد سفر حج جلای وطن نموده.در حالیکه رسیدن به حج تمتع آن سال مقدور نبوده و اگر مقصود عمره بوده که ضرورتی به شتاب و عجله نبوده.

 

۱
۲
sunny dark_mode