گنجور

حاشیه‌گذاری‌های فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

تاریخ پیوستن: ۱۱م مرداد ۱۴۰۰

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۳۸۵

ویرایش‌های تأیید شده:

۱


فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۸:

گنجوریان

لطفا معنی این ابیات که بازرگان از شاگردش گلایه می کند را بیان کنید.

همی گفت پرمایه بازارگان

به شاگرد کای مرد ناکاردان

 

مران مرغ کارزش نبد یک درم

خریدی به افزون و کردی ستم

 

گر ارزان خریدی ابا این سوار

نبودی مرا تیره شب کارزار

 

خریدی مر او را به دانگی پنیر

بدی با من امروز چون آب و شیر

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۷:

ز بَر کوی  با نامداران جَز

ببردند بسیار  دیبا و  خز

بزرگان شهرهای ابرکوی(ابرقوه) و جز  پارچه های ابریشمی و پوست های زیادی را بعنوان پیشکش برای بهرام گور بردند

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۴ در پاسخ به داوود دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:

خیام به این نکته اشاره می کند که آدمِ مستِ لایعقل که به خاطرِ زیاده روی در نوشیدن, هیچ کنترلی رویِ رفتار خود ندارد, حاضر نیست پیاله خوش نقش و نگاری که از آن نوشیده است را به عمد خرد و نابود کند, حال خدایی که عقل کل است این همه آدمهای خوب و نیکو آفریده است چگونه می تواند با مرگ  همه را نیست و نابود کند?!

در واقع خیام با طرح این پرسش به این نکته ظریف اشاره می کند که نابودی در کار نیست و تنها یک جابجایی و ارتقا صورت می گیرد.

نظامی گنجوی در آغاز لیلی و مجنون به خوبی مرگ ظاهری را توصیف می کند:

 

گر  مرگ رسد  چرا  هراسم?!

کآن راهِ به توست می شناسم

 

این مرگ نه, باغ و بوستان است

کو   راهِ   سرای   دوستان  است

 

تا  چند  کنم  زِ  مرگ  فریاد ?!

چون مرگ ازوست, مرگِ من باد

 

گر  بنگرم  آن چنان که رای است

این مرگ نه مرگ, نَقلِ جای است

- رای: اندیشه, تفکر

- نَقلِ جای: نقلِ مکان , اسباب کشی!

 

از خوردگَه ای به خوابگاهی

وز خوابگَهی به بزمِ شاهی

- خوردگَه: جایِ خوردن, دنیا

 - خوابگاه: آرامگاه, گور

- بزمِ شاهی: مهمانیِ خدا

 

خوابی که به سویِ توست راهش 

گردن نکشم   زِ   خوابگاهش

 

میسان> عراق>  {۱۱ نوامبر ۲۰۲۴}

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶:

کنون باید آژیر بودن دلیر

که در مهرگان بچه دارد به زیر

 

بچه دارد  یا پرورد به زیر به چه ماناست?

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶:

بیامد  دگر شیر  غران دلیر

همی جفت او بچه پرورد زیر

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶:

چو بینم رخِ سیبِ بیجاده رنگ

شود آسمان  همچو پشتِ پلنگ

 

این بیت به چه ماناست?

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۵:

کز اندازه  دادت  همی بگذرد

ازین  خامشی  گنج  کیفر برد

 

این به چه ماناست?

سپاسگزارم 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۵:

اگر نان بدی در تنم جان بدی

اگر چند جانم به از نان بدی

 

گنجوریان

لطفا مانایِ بیت بالا را بیان کنید.

سپاسگزارم 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴:

توانگر خداوند این گوسفند

بپیچد  همی  از  نهیبِ گزند

 

مصرع دوم این بیت با توجه به چند بیت پیشین, به چه ماناست?

سپاسگزارم 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴:

تبه گردد  از خفت و خیزِ زنان

به زودی شود سست چون پرنیان

خفت و خیز زنان: برقرار کردن رابطه جنسی

سست: ضعیف و ناتوان همچون پارچه ابریشم!

 

کُند دیده تاریک و رخساره زرد

به تن سست گردد به لب لاژورد

دیده تاریک کند: باعث ضعف چشم و نهایتا کوری!

رخساره زرد کند: مریض احوال, پیری زودرس, از دست رفتن جوانی

 

ز بوی زنان موی گردد سپید

سپیدی کند در جهان ناامید

 

جوان را شود گوژ بالای راست (قد و قامت راست جوان را خمیده و تکیده می کند)

ز کار زنان چندگونه بلاست

 

به یک ماه یک بار آمیختن

گر افزون بود خون بود ریختن

بیشتر از یکبار در ماه رابطه جنسی برای مرد همچون کسی است که قصد کشتن خودش را دارد.

 

همین بار از بهر فرزند را

بباید جوان خردمند را

اگر جوان خردمند باشد باید ماهی یکبار و اونهم برای فرزند آوری باشد.  جالب است که مسیحیان دو آتشه کاتولیک هم همین اعتقاد رو دارند که رابطه جنسی برقرار کردن بغیر از نیت فرزند آوری, گناه و معصیت است.

 

چو افزون کنی کاهش افزون کند

ز سستی  تنِ مرد  بی‌خون  کند

بی خون: کم خونی که باعث فقر شدید آهن و دیگر عناصر مورد نیاز بدن.که با خون رسانی اتفاق می افتد.

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۴ در پاسخ به nabavar دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹:

سلام سپاسگزارم 

این شعر رو حفظ کردم.

اگر چه سفره یِ تو  از نوازشش خالیست

هنوز بویِ خوش اش در سرای دل باقیست.

مقنعه و جانماز مادرم تنها چیزی بود که از خانواده خواستم که به من بدهند که هنوز بویِ مادر می دهد.

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۹ در پاسخ به nabavar دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲:

بسیار عالی

سپاسگزارم از زحمات و توجه شما.

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۸ در پاسخ به nabavar دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲:

سپاسگزارم

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴:

بر ماده شد تیز بگشاد دست

بر شیر با گردرانش ببست

چنین گفت کان تیر بی‌پر بود

نبد تیز پیکان او کر بود

 

گنجوریان

لطفا این دو بیت را توضیح دهید.

سپاسگزارم 

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲:

یکی بنده تازانهٔ شاه را

ببرد و بیاراست درگاه را

سپه را ز سالار گردنکشان

جز از تازیانه نبودی نشان

چو دیدی کسی شاخ شیب دراز

دوان پیش رفتی و بردی نماز

اهالی گنجور

لطفا منظور و مفهوم این ۳ بیت را  بیان کنید.

سپاسگزارم 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲:

همی مو شکافی به پیکان تیر

همی آب گردد ز داد تو شیر

 

 " از دادِ تو شیر آب گردد" به چه ماناست?

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲:

چهارم  به  کردارِ  خرم  بهار

بدین سان که بیند همی شهریار

 

این بیت اشاره به دختر چهارم دارد که چون بارها از ۳ دختر نام می داد, باید اشتباها در اینجا آورده شده باشد.

و یا در این بیت:

بفرمود تا مهد زرین چهار

بیارد ز لشکر یکی نامدار

 

گنجوریان یاری کنید. سپاسگزارم  

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۰:

چنین گفت مهتر که آن روی و موی

زِ   چرخِ چهارم   خور آورد   شوی

 

اون زیباییِ صورت  و آن موهای مُشکینِ بلندِ دلفریب, خورشیدی همچون بهرام را از آسمان چهارم به زمین آورد,  اشاره به قدرت زیبایی و دل فریبی ۴ دختر آسیابان( مشک, انار, سیسنک و سوسنک)   دارد! 

همچنین کاخ بهرام به چرخ یا آسمان چهارم تشبیه شده است!

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۰:

بدان روی و آن موی و آن راستی

همی شاه را دختر آراستی

گنجوریان مصرع اول به چه مانا است?

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۰:

بت آرا ببیند چو ایشان به چین

گسسته شود بر بتان آفرین

 

زن آسیابان به شوهرش می گوید که اگر بت آرایان و بت پرستان چینی, ۴ دختر ما رو می دیدند کسی دیگر توجه و آفرینی به بت های خودشون نمی کردند یعنی دختران ما بسیار زیبا و دلفریب هستند! و این تنها دلیلی بود که بهرام شیفته یِ آنها شد و جای تعجب هم ندارد!

۱
۲
۳
۴
۲۰