گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سید حسن غزنوی

ماهیست کز آن روی چو ماهت خبرم نیست

وان چهره زیبای تو پیش نظرم نیست

همچون گل در خاکم و چون شکر در آب

زان غم که ز رخسار و لبت گل شکرم نیست

بر گردون ظفرم هست ولیکن

بر تو که دل و دیده و جانی ظفرم نیست

زرین کمران پیشم هر چند بپایند

چه سود که از دست تو سیمین کمرم نیست

گفتی که ترا باد گران هست خوش و نوش

طعنه مزن ای دوست چو دانی اگرم نیست

داند به کرم عهد و وفای تو که امروز

جز آرزوی روی تو کار دگرم نیست

بهر تو چو دیده که مقیم است و مسافر

ره میروم و گوئی عزم سفرم نیست