شد صبح وصل روشن یا ایها المدثر
تا کی به خواب نازی ای دوست قُم فَاَنذَر
نخل کمال بریافت جیب جلال بشکافت
خورشید معرفت تافت قم یا بشیر بشر
خلقی در استماعند یا مصطفی فحدث
جمعی در انتظارند یا مرتضی فقدر
معبود عالمی تو مقصود عالمی تو
مسجود عالمی تو قم ربک فکبر
این شعر خود گواه است کز نور همچو ماه است
زیبای بزم شاه است ای پیک صبح فانشر
«حاجب » به عین عزلت دارد بساط عشرت
دلبر نموده ما را در امر خود مخیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مه روزه اندرآمد هله ای بت چو شکر
گه بوسه است تنها نه کنار و چیز دیگر
بنشین نظاره میکن ز خورش کناره میکن
دو هزار خشک لب بین به کنار حوض کوثر
اگر آتش است روزه تو زلال بین نه کوزه
[...]
همه عمر طفل اشکم به دو دیده بود حاضر
دل خسته ام غم خود به کسی نکرد ظاهر
ز غم قد تو بودم به نهال سرو شاکر
ز دراز آرزویی من و دست کوته آخر
بت من که از لطافت بودش ز روح عنصر
نه چنان لطیف کآید بخیال یا تصور
بر قامتش بطوبی شکن آورد کروبی
بر طلعتش ز خوبی بمزاج گل تکسر
بودش بدوش کاکل چو بسر و ناز سنبل
[...]
حور:
شاعر:
اگرت خدای بخشد دل پاک و جان طاهر
ببری باین سخن پی که چه اول و چه آخر
برسی بدین معما که بباطن و بظاهر
چو ز چشم جان ببینی بحقیقت مظاهر
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.