طبل قیامت بکوفت آن ملک نفخ صور
کاتب منشور ماست مالک یوم النّشور
سر زلحد برزدیم خیمه به محشر زدیم
بی خدا اندر لحد چند نباشم صبور
ازسرشوق ونشاط پای نهم بر صراط
تا زدم گرمِ ما گرم شود آن نشور
ای که ندادی تو مال درطلبِ آن جمال
ما به تو بگذاشتیم دیدن دیدارِ حور
مست خدائیم ما ، کِی به خود آئیم ما
ساقی ما چون خداست باده شراب طهور
نورخدا در نظرگاه تجلّی حق
با تو کند آنچه کرد با حجر کوه طور
وقت تجلّی از اودیده بینا مجوی
اوچو نماید جمال، چشمِ تورا زوست نور
هرکه به نزدیکِ اوست دولتِ جاوید یافت
رویِ سعادت ندید آنکه از او ماند دور
مژده وصل خدا گر به لحد بشنویم
زنده شود جان و تن پیشتر از نفخِ صور
حور چو آرا کنند رو به سوی ما کنند
چشم نگه دار از آن ،دوست بود بس غیور
مست تو قصر بهشت کرده به زیرو زبر
چون نکند زانکه نیست هستیِ او بی قصور
گرچه تو قصر بهشت کرده ای عنبر سرشت
از جگر سوخته ، می برم آنجا بخور
میکند او بهرِدوست هرنفسی ماتمی
محیی ماتم زده کی کند ای دوست شور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
کس نتواند گرفت دامن دولت به زور
کوشش بی فایدهست وسمه بر ابروی کور
آه، که ابری سیه، بست تتق در چمن
آه که بادی خنک، کرد به گلشن عبور
کز نم آن، تیره ابر، شد چمن از سبزه پاک؛
وز دم آن سرد باد، شد سمن از برگ عور
لالهٔ رنگین راغ، سوخته از درد و داغ؛
[...]
کرده شهنشاه عشق درحرم دل ظهور
قد ز میان برفراشت رایت الله نور
موسی جان میشتافت در طلب جذوه
کرد تجلی ز غیب بارقه نخل طور
شرح بیان قاصر است در صفت اشتیاق
[...]
کرد خور عشق دوست از افق دل ظهور
ساحت جانرا گرفت پرتو الله نور
یوسف گل پیرهن آمده سوی وطن
گوشه بیت الحزن گشته سرای سرور
مطرب شیرین مقال برد ز دلها ملال
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.