گنجور

 
قدسی مشهدی

رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کرد

عشقم از گفت و شنود خلق فارغبال کرد

سرفرازی‌های گردون از تنزل‌های ماست

پستی ما، نام دشمن را بلند اقبال کرد

ناله شوریدگان شور آورد، چون عندلیب

خود پریشان بود گل را هم‌پریشان حال کرد

{بیاض}

از برای امتحان، اول مرا پامال کرد

من که زیر لب بر افلاطون تمسخر می‌زدم

عشق طفلی آخرم بازیچه اطفال کرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode