کی غم دهر خراب می نابم دارد؟
لعل میگون تو مایل به شرابم دارد
چاک در سینه فکندم که نهم داغ به دل
فکر معموری این خانه، خرابم دارد
کی برم دست به گیسوی تو چون شانه دلیر
که برت خیرگی آینه، آبم دارد
گفتمش روی ترا سیر که خواهد دیدن؟
گفت این دولت جاوید نقابم دارد
نیستم سوخته آتش گل در گلشن
ناله بلبل شوریده کبابم دارد
ترسم از گریه نباشد چه نمایم یا رب
که تغافلزدن سیل خرابم دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بحر هر چند به بر همچو حبابم دارد
شوق سرگشته تر از موج سرابم دارد
می شود کوتهی راه ز تعجیل دراز
دور ازان کعبه مقصود شتابم دارد
من همان نقش سراپرده خوابم، هرچند
[...]
خطی از هر سر مو محشر تابم دارد
مژه هوش ربایی رگ خوابم دارد
نرساند صف مژگان مرا خواب به هم
دل بیدار سر رشته خوابم دارد
که به این کوکبه در دشت جنون تاخته است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.