ساقیا می ده که تا ما عاقلیم
در فنون عشقبازی جاهلیم
بسکه غافل خفته وقت کشت و کار
گاه محصول است و ما بیحاصلیم
لذت هستی به مستی حاصل است
ما به کلی زین دو معنی غافلیم
بر امید زخم دیگر زنده ایم
ورنه از زخم نخستین بسملیم
سرو باغ خلد بودیم و کنون
بر لب جوی جهان پا در گلیم
طلعت جانان ز جان محجوب نیست
ما میان جان و جانان حایلیم
از بلا غافل نشیند تنگ دل
ما گروه عاشقان دریا دلیم
موج طوفان بلا از سر گذشت
ما چنان فارغ که اندر ساحلیم
بار بگشودند همراهان و ما
هم در اول گام و اول منزلیم
مهر رخشانیم لیکن چون خلیل
رو به ما آرد غبارا آفلیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فتوئی پرسید ازو مرد حلیم
گفت این چه جای فتویست ای سلیم
نعلهای بازگونهست ای سلیم
نفرت فرعون میدان از کلیم
جامه و دستار بر کن ای سلیم
بر میان بند یک ازاری از گلیم
لیک با یاران شفیقند و سلیم
هم عطوف و هم رؤوف و هم حلیم
دل به ما ده ما خریدار دلیم
نی خریدار تن و آب و گلیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.