گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قوامی رازی

ای دل اندوه یار خورده نه ای

جگر مرد کار خورده نه ای

زخم هجران دوست دیده نه ای

تیغ در کارزار خورده نه ای

شربت وصل خورده ای لیکن

ضربت هجر یار خورده نه ای

در بیابان رنج مهجوران

آب ناخوش گوار خورده نه ای

در دبستان عشق معشوقان

چوب آموزگار خورده نه ای

بوده ای یار غار عشق ولیک

زخم دندان مار خورده نه ای

نشمرندت قوامیا عاشق

که غم بی شمار خورده نه ای

گرد این کار زینهار مگرد

با خود ار زینهار خورده نه ای

نازنینی که از کمان فراق

تیر سندان گذار خورد نه ای

سیکی با خمار چشته نه ای

سیلی روزگار خورده نه ای