چگونه پیش تو آیم فسانهای که ندارم
چطور دور تو گردم بهانهای که ندارم
همیشه خاطر من جمع از فشار حوادث
چرا ز سیل گریزم ز خانهای که ندارم
هنوز بیضه من بود خون که سوخته شد پر
چرا به باد دهم آشیانهای که ندارم
رقیب محرم و محروم بنده پیش دو زلفت
چه دم ز عشق زنم قدر شانهای که ندارم
به بزم محرم و بیگانه غیر عشق چه گویم
به جز حکایت هجران ترانهای که ندارم
چو قصد خال تو کردم به دام دانه فتادم
کجا روم به جز آن دام دانهای که ندارم
کجا روم من و قصاب حاجت از که بخواهم
به غیر خاک درش آستانهای که ندارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ببین به ساز و مپرس از ترانهای که ندارم
توان به دیده شنیدن فسانهای که ندارم
به سعی بازوی تسلیم در محیط توکل
شناورم به امید کرانهای که ندارم
به رنگ شعلهٔ تصویر سخت بی پر و بالم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.