برنمیآید به کار کس ثبات بیمحل
مرگ به زندانیان را از حیات بیمحل
طبع اگر آزادهدل را نیست صرف لعل یار
کم ز صندل نیست در لذت نبات بیمحل
زود پیدا گشت خط و کشت ما را ز اضطراب
گشت این معموره ویران از برات بیمحل
جانب اغیار رو کردن ز خوبان بدنما است
نیست کمتر از گنه دادن ز کوه بیمحل
مفلس عاصی است ز ارباب جهان قهارتر
ظلم بسیار است اکثر دردهات بیمحل
نفس را سرکش نمودن از ملامت خوب نیست
کم ز کشتن نیست قصاب این نجات بیمحل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.