ساقیا، عذر مگو، باده به سرمستان ده
می به مستان بده و توبه به هشیاران ده
نیک بیمار فراقیم و ز پای افتاده
از شفاخانه تو شربت بیماران ده
اهل دل شربت وصل تو خریدند به جان
ما بضاعت چو نداریم بما ارزان ده
هرکس از شربت سودای تو سرمست شدند
جان ما را به کرم باده استحسان ده
گر تو خواهی که همی فاسد و کاسد نشود
باده از جام ارادت به خریداران ده
ساکن کوی ترا روضه رضوان فرمای
عاشق روی ترا جنت جاویدان ده
قاسمی، اعمش این راه نبیند خود را
زود باش و به کفش آینه رخشان ده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
ساقیا، عذر مگو، باده به سرمستان ده
می به مستان بده و توبه به هشیاران ده
این جواب غزل قاسم انوار که گفت
می به مستان بده و توبه به هشیاران ده
روضه خلد خدایا به نکوکاران ده
دولت وصل، جزای دل مشتاقان ده
تو که از مهر طبیب دل رنجورانی
درد مهجوری ما را به کرم درمان ده
به عصای خرد این راه نشاید طی کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.