گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

باده می ریزند صافی دم بدم در جام ما

تا چه خواهد شد ز جام یار ما انجام ما؟

ما همه مستیم از آن دولت که بنمودی جمال

همچو دولت ناگهان مست آمدی بر بام ما

چون سر از خاک لحد در حشر بردارم ز خواب

مست و حیران تو باشد جان درد آشام ما

لب بلب ما مست آن احسان جاویدان شدیم

ساقی از جام لبالب می دهد انعام ما

عقل ما در راه او سرگشته و حیران بماند

در حقیقت عشق باشد هادی اسلام ما

ما نشان و نام خود در راه او در باختیم

بعد ازین تا خود که گوید از نشان و نام ما؟

جان قاسم عرق منت گشت از سر تا بپا

کز کرامت آب رحمت ریخت او در جام ما

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode