بنده پیر مغانیم، که جاویدان باد
جاودان باد و سرش سبز و لبش خندان باد
غرض از پیرمغان مرشد را هست،ای دل
تا ابد دیر مغان سجده گه مستان باد
ساقیا،باده بیاور،که شراب تو مدام
همچو الطاف توبی غایت و بی پایان باد
هر دلی را که بعشاق نیازی باشد
تا ابد راهبرش مشعله عرفان باد
این همه مستی جان از اثر صحبت اوست
جان اوقدس ودلش جنت جاویدان باد
سر بپیچد ز عشاق،که بی سامانند
دایما واعظ ما بی سر و بی سامان باد
قاسم از دولت دیدار تو جانی نو یافت
جان من، جان و دلم جان ترا قربان باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
هله پیوسته دل عشق ز تو شادان باد
غم پرستی که تو را بیند و شادی نکند
همه سرزیر و سیه کاسه و سرگردان باد
چونک سرزیر شود توبه کند بازآید
[...]
حرم خاک تو غرق عرق غفران باد
خاک پای تو قرین بر گل و ریحان باد
جوهر ذات تو اندر صدف آدم بود
سرو بالای تو زیب چمن رضوان باد
متواتر قطرات مطر از رحمت فضل
[...]
تا ابد دولت نواب ولی سلطان باد
ملکت سرمدیش نامزد فرمان باد
آن عصایی که شکست سر قیصر با اوست
پیش قصرت به سر دست کمین دربان باد
دشمنت راکه برو حبس مبست حیات
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.