از تو بمقصود ره دور نیست
گر دل و جان غافل و مغرور نیست
از همه ذرات جهان ظاهرست
یار، اگر دیده دل کور نیست
جام من از خم قدیم خداست
باده ما باده انگور نیست
ذوق مناجات نیابی بدل
موسی جان چون بسر طور نیست
لاف «اناالحق » مزن ای مدعی
نشأئه تو نشأئه منصور نیست
مفتی ما فهم نکرد این سخن
لقمه باز از پی عصفور نیست
تارخ چون ماه تو شد در نقاب
هیچ دلی نیست که مهجور نیست
هیچ دمی نیست که از شوق تو
در دل و جان عربده و شور نیست
قاسمی از درد تو دارد نصیب
بی رخ زیبای تو مسرور نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
ای که چشمت را به معنی نور نیست
نزد حق شو حق ز بنده دورنیست
سایه و خورشید از هم دور نیست
روشن است این چشم ما و کور نیست
گرچه حرفی غیر ازین مذکور نیست
مدح تو گر خوانم آن را دور نیست
هر دلی را کز محبت شور نیست
ز آفتاب عشق او را نور نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.