گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظام قاری

نام آن لب بخط سبز بجائی دیدم

کاغذی یافتم و قند در و پیچیدم

در جواب آن

روی تقویم ز خط خوش مخفی دیدم

جامه روزی که نکو بود بقد ببریدم

بود دسمالچه چون وصله اندام کتان

حرمتش داشته بردیده و رو مالیدم

برکی پنج گزی بر سر خود بنهادم

قصه غصه دستار فرو پیچیدم

جامه کان نرسد بر قد و لایق نبود

بر تو پوشیده نماند که از او ببریدم

گفتم از میخ در ایجامه همه پاره شدی

گفت من رفتم و اینک عتبه بوسیدم

بود از پشتی سنجاب و سمور و قاقم

این که بر لشکر سرما زدم و کوشیدم

مخفی وصله زده خاص برویش قاری

پرده بر سر صد عیب نهان پوشیدم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode