ما نیز قیامت که بگفتند بدیدیم
با حور نشستیم و به فردوس رسیدیم
زان می که حلال است چنان مست ببودیم
کز هرچه حلال است و حرام است بریدیم
مستان الستیم ولی نفی گمان را
با خلق نمودیم که بی خود زنبیدیم
آب خضر اینجاست که ماییم ولی چشم
باریک نظر بود سر چشمه ندیدم
اول به دم اهل علو غره نبودیم
صوری به جهان در زسر جهل دمیدیم
دیگر به ورع جامه ی طامات ندوزیم
یک رنگ ببودیم و دوتایی بدریدیم
تو خود منه ای خواجه که ما هم چو گروهه
با آخر سررشته ی خود باز دویدیم
آن بار کژی بود که بی فایده عمری
از عقل به تنبیه و ستم می طلبیدیم
دیوانه ببودیم نزاری و محال است
امید به هشیاری آن می که چشیدیم
گر فایده ی دیگرت از عشق نباشد
آخر نه بدین واسطه از خود برهیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث بنزدیک ملوک عجم از جم
بر دولت شاه ملکان فرّخ و فیروز
آن قبلۀ فخر و شرف گوهر آدم
سالار خراسان ملک عالم عادل
[...]
جشن سده و سال نو و ماه محرم
فرخنده کناد ایزد بر خسرو عالم
شاهنشه گیتی ملک عالم مسعود
کاین نام بدین معنی او راست مسلم
از دیدن او چشم جهان گردد روشن
[...]
آمد صفر امروز چو دی رفت محرم
این شادیت آورد گر آن بود همه غم
تا بر عقب ماه محرم صفر آید
شادیت فزون باد و همه ساله غمت کم
ای بار خدایی که تو را یار نباشد
[...]
ای قاعدهٔ ملک به فرمان تو محکم
ای فایدهٔ خلق در احسان تو مدغم
پیدا شده در کُنیت و نام و لقب تو
فتح و ظَفَر و نصرت و فخر همه عالم
چون نور تو از جوهر آدم بنمودند
[...]
ای برهمه احرار جهان گشته مقدم
در غایت اقبال ترا ملک مسلم
در حضرت پاک تو ز فضل ملک العرش
تأیید پیاپی شد و توفیق دمادم
جاه تو رفیع است و درجهای تو عالی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.