گنجور

 
امیر معزی

مرا از پی خدمت شاه باید

دل و دیده و عمر و جان و جوانی

هر آن زندگانی که بی‌شه گذارم

مرا مرگ باشد چنان زندگانی

ولیکن مرا شاه معذور دارد

که طاقت نمیدارم از ناتوانی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode