گنجور

 
هلالی جغتایی

باز، ای سوار شوخ، کجا می روی؟ مرو

آه این چه رفتنست؟ چرا می روی؟ مرو

هر دم ز رفتن تو بلای دلست و دین

ای کافر بلا، چه بلا می روی؟ مرو

چین بر جبین فگنده، برون رفتنت خطاست

ای ترک چین، براه خط می روی، مرو

بر عزم گشت خرم و خندان شدی سوار

ای گل، که همچو باد صبا می روی، مرو

دل رفته است و از پی او تند می روی

با آنکه از پی دل ما می روی، مرو

گفتی: برون روم که: هلالی شود هلاک

او خود هلاک شد، تو کجا می روی، مرو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode