گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» و پس هر ظنّی مرو بنادانی و آنچ ندانی مگوی، «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ» که از نیوشیدن و نگرستن و اندیشیدن بدل، «کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا (۳۶)» شما را بخواهند پرسید.

«وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً» و در زمین بکشّی مرو، «إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ» که نه در زمین فرو خواهی شد اگر فروتنی کنی، «وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا (۳۷)» و نه با کوه هم سر خواهی شد اگر بر تنی کنی.

«کُلُّ ذلِکَ کانَ سَیِّئُهُ» آن همه بد است، «عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً (۳۸)» بنزدیک خداوند تو ناپسندیده.

«ذلِکَ مِمَّا أَوْحی‌ إِلَیْکَ رَبُّکَ» آن همه از آن پیغام است که اللَّه تعالی داد بتو، «مِنَ الْحِکْمَةِ» از علم، «وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» و با اللَّه تعالی خدایی دیگر مخوان، «فَتُلْقی‌ فِی جَهَنَّمَ» که در او کنند ترا در دوزخ، «مَلُوماً مَدْحُوراً (۳۹)» نکوهیده و رانده.

«أَ فَأَصْفاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنِینَ» باش خداوند بگزید شما را پسران، «وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِکَةِ إِناثاً» و خود را از فریشتگان دختران گرفت، «إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِیماً (۴۰)» شما می‌گوئید سخنی بزرگ.

«وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ» سخن روی بر روی گردانیدیم درین قرآن، «لِیَذَّکَّرُوا» تا دریابند و پند پذیرند، «ما یَزِیدُهُمْ إِلَّا نُفُوراً (۴۱)» و نمی‌فزاید ایشان را این سخن مگر رمیدن.

«قُلْ لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَةٌ» گوی اگر با اللَّه تعالی خدایان دیگر بودی «کَما یَقُولُونَ» چنانک شما می‌گویید، «إِذاً لَابْتَغَوْا إِلی‌ ذِی الْعَرْشِ سَبِیلًا (۴۲)» آن گه آن خدایان اگر بودندی بخداوند عرش راه جستندی.

«سُبْحانَهُ وَ تَعالی‌ عَمَّا یَقُولُونَ» چون پاکست و برتر از آنچ می‌گویند «عُلُوًّا کَبِیراً (۴۳)» برتریی بزرگ.

«تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ» بپاکی می‌ستاید او را آسمان ها هر هفت و زمینها، «وَ مَنْ فِیهِنَّ» و هر که در آنست، «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» و نیست هیچیز مگر که او را می‌ستاید و بپاکی او را سخن میگوید بحمد اللَّه، «وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ» لکن شما در نمی‌یابید ستودن ایشان، «إِنَّهُ کانَ حَلِیماً» که اللَّه تعالی فرا گذارنده است دشمنان را ببردباری، «غَفُوراً (۴۴)» پوشنده است بر آشنایان بآمرزگاری.

«وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ» و هر گه که قرآن در خواندن گری، «جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً (۴۵)» ما میان تو و میان ایشان که بنخواهند گروید برستاخیز پرده‌ای فرو گذاریم پوشیده.

«وَ جَعَلْنا عَلی‌ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً» و بر دلهای ایشان غلافها و پرده‌ها او کنیم، «أَنْ یَفْقَهُوهُ» تا در نیابند آنچ می‌خواهیم، «وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً» و در گوشهای ایشان گران، «وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ» و هر گه که یاد کنی خداوند خویش را در قرآن به یگانگی، «وَلَّوْا عَلی‌ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً (۴۶)» می‌رمند ایشان باز پس.

«نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَسْتَمِعُونَ بِهِ» ما می‌دانیم که ایشان بچه می‌نیوشند «إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ» آن گه که می‌نیوشند بتو، «وَ إِذْ هُمْ نَجْوی‌» و خدا داناست بایشان بآن راز که میکنند با یکدیگر، «إِذْ یَقُولُ الظَّالِمُونَ» که کافران می‌گویند، «إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً (۴۷)» پی نمی‌برید مگر بمردی جادویی کرده با او.

«انْظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْثالَ» در نگر که چند مثلها ترا زدند، «فَضَلُّوا» و گمراه گشتند، «فَلا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا (۴۸)» نمی‌توانند که فرا سامان راهی برند.

«وَ قالُوا أَ إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً» و گفتند باش که ما استخوان گردیم و خاک خرد، «أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» باش ما برانگیختنی‌ایم، «خَلْقاً جَدِیداً (۴۹)» آفریده‌ای نو بآفرینش نو.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode