ای ملک طراوت به تو زیبنده و لایق
روی تو و گلبرگ طری هر دو مطابق
از طرّه ی تو بوی برد عنبر سارا
وز چهره ی تو رنگ برد برگ شقایق
وصف سر مویی ز میان تو نکردیم
چندانکه نمودیم بسی فکر دقایق
هر تیر که ابروی کمان تو بپیوست
بگشای و بزن بر هدف سینه ی عاشق
زاهد که جز ابروی تو اش قبله ی رازیست
بیچاره نکرده است یکی سجده ی لایق
خواهی که کنی دست بکش در کمر دوست
ای دوست بکش دست تعلُّق ز علایق
تا رنج تو اندر طلب راه مجاز است
کی راه دهندت به سر گنج حقایق
درد دلم از پیر خرابات بپرسید
زیرا که طبیب است درین مسئله حاذق
گر ابن حسامت به سر کوی مغان خواند
تا سر نکشی از سخن مرشد صادق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای یافته اسلام به اقبال تو رونق
اعدای تو بر باطل و احباب تو بر حق
سعد فلک و مَحمِدَتِ خلق زمین است
از کنیت تو مُنشعِب از نام تو مُشتق
آنی تو که هر چند بجویند نیابند
[...]
بنشست بجای پدر آن خواجه مطلق
و او از برآمد زفلک قد رجع الحق
آراسته شد صدر بصد حشمت و تمکین
وافروخته شد شرع بصد زینت و رونق
ای باهمه دلها چو روان گشته موافق
[...]
گر نسبت خرقه نبرد شیخ به صادق
نی شیخ بود زرق فروشیست منافق
و نیز به نسبت ببرد دلق مرقع
سودش نبود گر نبود عاشق صادق
بر خرقه ی تسلیم زن از سوزن اخلاص
[...]
لعل لب دلدار شرابیست فرحبخش
در میکده عشق
شمیم باغ بهشتست یا نسیم عراق
که گشت زنده ز انفاس او دل مشتاق
برون ز خامه که او هم زبان بود ما را
که دستگیر تواند شد از سر اشفاق
ترا بقتل احبّا مؤاخذت نکنند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.