باز این ابر بهاری از کجا آید همی؟
کز برای جان مسکینان بلا آید همی
من نخواهم زیست، این بو می شناسم کز کجاست
خون من در گردنش، بر من چه ها آید همی
رو بگردان، ای صبا، بر من ببخشای و بیا
کز تو بوی آن نگار آشنا آید همی
بوی گل گه گه که می آید، ز من جان می رود
زانکه من می دانم و من کز کجا آید همی
یار حاضر، من نمی دانم ز بیهوشی خویش
کوست این یا می رسد یا رفت یا آید همی
صبر فرمایند و من بیخود که درد عشق را
دل که رفت از جای خود، کمتر به جا آید همی
خلق گوید، خسروا، غم کشت، از خود یاد کن
در چنین اندیشه یاد خود کرا آید همی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر مشامم بوی یار آشنا آید همی
یا که از طرف چمن، باد صبا آید همی
بوی ناف آهوی چین است یا مشک تتار
یا که بوی خاک دشت کربلا آید همی
گر به دقت بنگری از خاک دشت کربلا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.