قدم برون منه از خلوت نهانی دل
که می کنند گرانبارت از گرانی دل
سوار دل شو اگر ذوق لامکان داری
که نیست هیچ براقی به خوش عنانی دل
چنان مکن که دل ما در اضطراب آید
که عرش می تپد از بال و پرفشانی دل
ستاره دل خوش شبنم سحرگاه است
چو غنچه زود زوال است کامرانی دل
مخور چو پسته خندان فریب خنده خشک
شکر به کار براز خنده نهانی دل
رخ تو چون نشود گلگل از توجه ما
ز سنگ لاله بروید زباغبانی دل
کجا شکسته مادر درست خواهی کرد
ترا که زلف شکسته است از گرانی دل
کجاست اهل دلی تا بیان کنم صائب
که کار تیغ زبان کرد بی زبانی دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.