گنجور

 
صائب تبریزی

مرا پیمانه کی سیر از شراب ناب می‌سازد؟

کجا ریگ روان را شبنمی سیراب می‌سازد؟

سفیدی‌های مو گفتم پر و بالم شود، غافل

که غفلت بادبان را پرده‌های خواب می‌سازد

به دریا می‌رساند سیل خاک پای در گل را

خوشا احوال آن سالک که دل را آب می‌سازد

ز هر خامی نمی‌آید فریب پختگان دادن

تسلی کی دل پروانه را مهتاب می‌سازد؟

لطیف افتاده و بی‌رنگ چندان آب این دریا

که ماهی را ز هجر خویشتن قلاب می‌سازد

عبث خم در خم من دارد آن ابر و کمان صائب

دل هرجایی من کی به یک محراب می‌سازد؟

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode