گنجور

 
ناصرخسرو

چون فروماندی ز بد کردار خویش

پارسا گشتی کنون و نیک خو

آن مثل کز پیش گفتند، ای پسر،

من به شعر آرم کنون از بهر تو

گند پیری گفت که‌ش خوردی بریخت

«مر مرا نان تهی بود آرزو»

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode