یکچند بگرد خویشتن گردیدم
یکچند ز این و آن خبر پرسیدم
آخر بدر خویش بدیدم مقصود
دیدم دیدم که آخرین در دیدم
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
یکچند بگرد خویشتن گردیدم
یکچند ز این و آن خبر پرسیدم
آخر بدر خویش بدیدم مقصود
دیدم دیدم که آخرین در دیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در خواب جمال یار خود میدیدم
وز باغ وصال او گلی میچیدم
مرغ سحری زخواب بیدارم کرد
ای کاش که بیدار نمیگردیدم
چون در دو جهان مثال تو کم دیدم
از هر دو جهان برای تو ببریدم
پیوند مرا ز حضرت خویش مبر
زیرا که ترا بر دو جهان بگزیدم
گلها که من از باغ وصالت چیدم
درها که من از نوش لبت دزدیدم
آن گل همه خارگشت در دیده من
و ان در همه از دیده فروباریدم
در عشق تو سرفکنده همچون بیدم
چون سبزه از آن پای به گل جاویدم
گر بنمایی تو آن رخ خورشیدم
چون غنچه پژمرده گل امیدم
گاهی به کمال برتر از خورشیدم
گه در نقصان چو ذرّهای جاویدم
هرگه که به استغناء او مینگرم
بیم است که منقطع شود امیدم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.