دل میکنمت فدا و جان هم
از تست اگر چه این و آن هم
دل را بر تو چه قدر باشد
یا جان کسی و یا جهان هم
بر روی زمین ندیده چشمی
ماهی چو زتو بر آسمان هم
در ملک و ملک نظیر تو نیست
در هشت بهشت جاودان هم
جائی که نهی تو پای آنجا
ما سر بنهیم و قدسیان هم
مهمان شوی ار شبی مارا تو
دل پیش کشم ترا و جان هم
تا بر سر خوان به جز تو نبود
مهمان باشی و میزبان هم
گم گشتهٔ وادی غمت را
بینام بمان و بینشان هم
فیض از تو و جان و دل هم از تو
این باد فنای تو و آن هم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صدر نشین عقل و جان هم
محراب زمین و آسمان هم
هم تو دل پاک ده زبان هم
در مدحت خویش و بلکه جان هم
دل صید کمند تست جان هم
این گشته اسیر دامت آن هم
فریاد که در دل تو فریاد
تاثیر نمی کند فغان هم
شاه از تو حذر کند گدا هم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.