گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

از کش مکش خرد بتنگ آمده‌ام

وز نام پسندیده بننگ آمده‌ام

از بس که ز خویش ناخوشیها دیدم

با خویش چو بیگانه بجنگ آمده‌ام

تا دیو فکنده‌ دام افتاده بدام

تا نفس گشاده کف بچنگ آمده‌ام

یکذره نماند نور اسلام بدل

گوئی که بتازه از فرنگ آمده‌ام

شد روی دلم سیاه از زنگ گناه

از کشور روم سوی زنگ آمده‌ام

شهوت چو نماند در غضب افزودم

از خوک چرانی به پلنگ آمده‌ام

گر رنگ امید نیست بر چهرهٔ فیض

از سیلی بیم سرخ رنگ آمده‌ام

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode