شود شود که دلم سوی حق ربوده شود
بجذبهٔ همه اخلاق من ستوده شود
شود شود که روان سوی حق روان گردد
بساق عرش دو دست امید سوده شود
شود شود نفسی دیدهٔ دلم در عرش
بناز بالش برد الیقین غنوده شود
شود شود که رسد بوی حق ز سوی یمن
چنانکه هوش ز سر جان ز تن ربوده شود
شود شود که بجائی رسم ز رفعت قدر
که آسمان و زمینم چو دود توده شود
شود شود که مصیقل شود بعلم و عمل
غبار شرک ز مرآت جان زدوده شود
شود شود که عبودیتم شود خالص
بصدق بندگی اخلاصم آزموده شود
شود شود که نسیمی ز کوی دوست وزد
ز روی چهرهٔ جان پردهها گشوده شود
شود شود که بر افتد حجاب نا سوتم
جمال شاهد لاهوتیم نموده شود
شود شود که بمفتاح عشق و دست نیاز
دری ز عالم غیبم بدل گشوده شود
شود شودکه کشم سرمهٔ ز نور یقین
بود که بینش چشم دلم فزوده شود
شود شود که شود فیض یکنفس خاموش
بود ز عالم بالا سخن شنوده شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز نکتهای بیانت خرد فزوده شود
ز لطفهای نهانت نبوده بوده شود
چو نکتهٔ شنوم زان دهان پنهانی
دری ز غیب بروی دلم گشوده شود
به گوهر سخنی زان لب عقیق مرا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.