گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

در سر بوالهوس نگر چون شر و شور می‌رود

در دل ماست یار دل بر ره دور می‌رود

در سر چون درا درا نالهٔ عاشقان شنو

قافله خیال بین سوی صدور می‌رود

عشق به هرکه داد جان رَست ز خاک و خاکدان

زاهد مرده‌دل ز گور هم سوی گور می‌رود

هرکه ز عشق یافت جان یافت حیات جاودان

او نه بمیرد ار بمرد زنده به گور می‌رود

نی غلطم کجا چو کور از پی نور حق شتافت

موسی وقت خویش شد جانبِ طور می‌رود

هیچ نیافت آنکه او لذت عاشقی نیافت

گر همه در بهشت یا در بر حور می‌رود

این دل‌پختگان عشق جانب حق همی‌روند

وان دل زاهدان خام سخت صبور می‌رود

آتش عشق مرد را پخته و سرخ‌رو کند

خام فسرده را صلا گر به تنور می‌رود

هست بهر خم فلک باده و نشئهٔ دگر

هرکه نه مست عشق شد مست غرور می‌رود

فیض چو دل به عشق داد بر سر غصه پا نهاد

شاد شد از سرور باز سوی سرور می‌رود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode