گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فرخی سیستانی

باز یارب چونم از هجران دوست

باز چون گم گشته ام جویان دوست

تا همی خایم لب و دندان خویش

ز آرزوی آن لب و دندان دوست

دیدگانم ابر درافشان شده ست

زآرزوی لفظ درافشان دوست

من نخسبم بی خیال روی یار

من نخندم بی لب خندان دوست

من به جان با دوست پیمان کرده ام

نشکنم تا جان بود پیمان دوست

من چنینم یار گویی چون بود

آن خود دانم ندانم آن دوست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode