گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

هر که در دیر مغان جام شرابی دارد

رسدش گر به فلک ناز و عتابی دارد

آنکه در میکده بگرفت به کف رطل گران

چرخ بر روی میش حکم حبابی دارد

روضه و حور به کوثر چه کند یاد آنک او

شاهد و منزل امن و می نابی دارد

در گدایان خرابات نیامد به حساب

هر که از سلطنت دهر حسابی دارد

آتش روی عرقناک تو چون چشمه مهم

باز در حسن عجب آبی و تابی دارد

صوت بلبل ز چه معنی نبود فیض رسان

که ز اوراق گل تازه کتابی دارد

کشور حسن وی آباد ز آسیب زوال

کز وفا پرسه احوال خرابی دارد

می و معشوق رسان یاربش از لطف بآن

کز خمار اندوه و از هجر عذابی دارد

فانی از چرخ و نجوم از چه بنالد که به دهر

شاه خورشیدوش عرش جنابی دارد