گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

باشدم خرمی از هر چه درین عالم ازوست

از غمش نیز دلم شاد بود کین هم ازوست

نبود هیچ تفاوت ز نشاط و غم دهر

به وصالم چو نشاط و به فراقم غم ازوست

زخم هجرش به دلم مرهم وصلش بر وی

خوشم آید که مرا زخم ازو مرهم ازوست

جان اگر رفت و غم ودست به جایش بنشست

از چه خوشحال نباشم مگر اینم کم ازوست؟

نیستم آدمی ارشاد نباشم ز غمش

چون غم و شادی انواع بنی آدم ازوست

از غم یار ملولم اگرم باده دهد

نه ز می خرمیم دان که دلم خرم ازوست

فانیا ماتم و سور همه یکسانست ازانک

سور در وصلم ازو هجر چو شد ماتم ازوست