باز در دیر مغان عربده مستانست
سخن از گنج فشانی تهی دستانست
مطرب از همت حاتم چه سرود آراید
که فلک پست ترین منزل سر مستانست
دادن جان و ستاندن ز لب ساقی پرس
تا شبانگاه بدین سان بده و بستانست
سرو اگر چند بلند است ز اشجار چمن
پیش نخل قد رعنای تو از پستانست
وادی کعبه اسلام چه پویم ای شیخ
که بت کافر من جانب ترکستانست
مستی و رندیم ار چرخ به دستانها گفت
چه کنم بهر من این نوع صدش دستانست
فانی ار نیستی ات هست به مطلوب رسی
که به وصلش سببی نیست اگر هست آنست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.